سونی میکروفون شاتگان ECM-G1 را معرفی کرد. این میکروفون را نباید با میکروفون اخیر سونی ECM-B10 اشتباه گرفت.

متن خبر از پروانه احمدی

 

میکروفون شاتگان ECM-G1، یک میکروفون مقرون به صرفه و همه‌کاره است که برای ولاگرها و سایر سازندگان ویدیو طراحی شده. این میکروفون از راه MI (Multi Interface) به دوربین‌های آلفا سونی و برخی دوربین‌های سینمای دیجیتال متصل می‌شود و امکان در اختیار داشتن یک میکروفون بدون سیم را می‌دهد.

ECM-G1 سبک و جمع و جور است و وزن آن 34 گرم است و ابعاد فیزیکی آن 1 اینچ × 2 اینچ در 1.9 اینچ است (W x H x D: 2.8cm x 5cm x 4.8cm). به دلیل طراحی و اندازه کوچک آن، کاربران می‌توانند با منظره‌یاب دوربین بدون برخورد میکروفون به سرشان عکاسی کنند. 

این میکروفون دارای یک شیشه جلو برای کاهش صدای باد هنگام عکاسی در فضای باز است و ساختاری بهینه برای سرکوب نویز دارد. ECM-G1 جدید همچنین دارای جک میکروفون و کابل ضبط است که آن را با طیف گسترده‌ای از دستگاه‌هایی که دارای جک میکروفون 3.5 میلی‌متری هستند سازگار می‌کند.
Sony ECM-G1 در آگوست 2022 با قیمت 149.99 دلار در دسترس خواهد بود.

https://filmfamily.ir/?s=%D8%B4%D8%A7%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%86&post_type=post

http://www.filmfamily.ir

شبکه رادیویی مخصوص ورزش زنان در روز شنبه 25 تیرماه افتتاح می‌شود.

به گزارش فیلم‌فمیلی به نقل از سینماپرس:

ورزش بانوان/ روز شنبه ۲۵ تیر ماه از ساعت ۱۰ صبح در استودیوی شماره یک ساختمان شهدای رادیو صداوسیما، با همکاری وزرات ورزش و جوانان، سازمان صداوسیما، و جمعی از زنان و قهرمانان ورزشکار کشور، مراسم گشایش شبکه‌ای رادیویی ویژه ورزش زنان برگزار می‌شود.

رویکرد این شبکه رادیویی قرار است پخش اخبار مسابقات ورزشی زنان و معرفی بانوان قهرمانان به مردم و مطالبه‌گری در حوزه ورزش قهرمانی و همگانی باشد.

برنامه‌های تولیدی مختلف، پرداختن به حوزه پزشکی/ ورزشی، مستنداتی از زندگی قهرمانان و پخش زنده مسابقات ورزشی زنان ازجمله بخش‌های متنوع این کانال رادیویی به شمار می‌رود.

این کانال رادیویی را می‌توانید از موج اف ام ردیف ۹۲ مگاهرتز دنبال کنید.

پایان خبر

http://www.filmfamily.ir

پوستر فیلم‌هایی از ایران در سال‌های 1330 و 1331 خورشیدی

پوستر فیلم/ ویدئو تصاویر با آهنگ خواب‌های طلایی (جواد معروفی) در پایان یادداشت

پریچهر

یک) فیلم “پری‌چهر” به نویسندگی و کارگردانی فضل‌الله بایگان/ با نقش‌آفرینیِ علی تابش، فخری پازوکی، رقیه چهره‌آزاد، ایران دفتری، روح‌الله مفیدی، و فضل‌الله بایگان؛ محصول 1330

خلاصه داستان:
پريچهر پس از مدت‌ها سرانجام با مرد محبوبش ازدواج می‌كند اما خیلی زود بنای ناسازگاری با همسرش را می‌گذارد. همسرش بدرفتاری‌های پري‌چهر را به خاطر عشقی كه به او دارد، تحمل می‌كند با اين حال پري‌چهر او را در پی عشق يك جوان كولی ترك می‌كند.

خواب‌های طلایی

دو) فیلم “خواب‌های طلائی” به نویسندگی و کارگردانی معزدیوان فکری/ با نقش‌آفرینیِ مجید محسنی، شهلا ریاحی، ایران دفتری، اصغر رسول‌زاده، و معزدیوان فکری؛ محصول 1330

خلاصه داستان:

پسر جوانی خواب می‌بیند که به دربار شاه عباس صفوی راه یافته و صاحب موقعیت و احترامی خاص شده است. این خواب به واقعیت می‌پیوندد و او اجازه پیدا می‌کند که یک روز در دربار زندگی کند.

مستی عشق

سه) فیلم “مستی عشق” به نویسندگی سیامک یاسمی و کارگردانی اسماعیل کوشان/ با نقش‌آفرینیِ حسین دانشور، بهرام سیر، مهدی شبان، سیمین، و مسعود شرافت؛ محصول 1330

خلاصه داستان:

هنوز مدت كوتاهی از ازدواج گلنار با همايون نگذشته كه خبر می‌رسد همایون در يك تصادف اتومبيل درگذشته است. گلنار آواره می‌شود اما خیلی زود از طریق مهندس رئوف به هدف تازه‌ای دست می‌یابد. او دخترش -هما را تحت سرپرستي مهندس رئوف -مرد جدید زندگي‌اش- بزرگ می‌كند.

اشتباه

چهار) فیلم “اشتباه” به نویسندگی و کارگردانی منصور مبینی/ با نقش‌آفرینیِ مهین دیهیم، هایده، محمدرضا زندی، غلام شهپر، مهری صمدزاده، و کوکب طهماسبی؛ محصول 1331

خلاصه داستان:

هایده برای اینکه مرد محبوبش -نادر- را متوجه خود سازد با نزدیک شدن به مردی دیگر سعی در تحریک حسادت نادر می‌کند. نادر نیز اشتباه هایده را کامل‌ کرده و از راه انتقام‌جویی دست به ازدواجی ناموفق می‌زند؛ ازدواجی که پایان آن به قتل همسر خیانتکارش می‌انجامد.

حاکم یک روزه

پنج) فیلم “حاکم یک‌روزه” به نویسندگی و کارگردانی پرویز خطیبی/ با نقش‌آفرینیِ عبدالله محمدی، زری ودادیان، سودابه، مستانه، و محمدعلی سخی؛ محصول 1331

خلاصه داستان:

یک روستایی از همه جا بی‌خبر وارد شهر می‌شود و به خاطر شباهت زیادش به حاکم شهر به جای او گرفته می‌شود و چون حاکم ضمن شکار گم شده، یکی دو روزی به عنوان حاکم حکومت می‌کند. سرانجام، حاکم اصلی پیدا می‌شود و روستایی نیز مجدداً پی کار خود می‌رود.

دزد عشق

شش) فیلم “دزد عشق” به نویسندگی علی کسمایی و کارگردانی اسماعیل کوشان/ با نقش‌آفرینیِ مجید محسنی، شهلا ریاحی، پرخیده، عباس مهرپویا، مهرانگیز وحدت، و قاسم جبلی؛ محصول 1331

خلاصه داستان:

مجید که اطلاعاتی در زمینهٔ موسیقی دارد وقتی از بیکاری به تنگ می‌آید به عنوان معلم موسیقی وارد خانوادهٔ اعیان‌الملک می‌شود و این زمانی است که آن‌ها انتظار دامادی را می‌کشند که در واقع متقلبی بیش نیست و قصد دارد با ازدواج با دختر شان ثروت خانواده را به چنگ آورد. اشتباهی که با ورود مجید پیش می‌آید حوادث خنده‌آوری را سبب شده و سرانجام واقعیت آشکار می‌شود.

زنده باد خاله

هفت) فیلم “زنده باد خاله” به نویسندگی و کارگردانی پرویز خطیبی/ با نقش‌آفرینیِ تقی ظهوری، علی محزون، پرخیده، عبدالله محمدی، و زری ودادیان؛ محصول 1331

خلاصه داستان:

دو جوان که آه در بساط ندارند، به انواع حیله متوسل می‌شوند تا از خالهٔ ثروتمندشان پولی به دست آورند، اما موفق نشده و سرانجام تصمیم می‌گیرند روی پای خود بایستند و متکی به خود باشند.

عمر دوباره

هشت) فیلم “عمر دوباره” به نویسندگی و کارگردانی پرویز خطیبی/ با نقش‌آفرینیِ ضیا الابصاری، سودابه، ملکه رنجبر، پرخیده، زری ودادیان، مسعود زادگان، و مهدی رییس‌فیروز؛ محصول 1331

خلاصه داستان:

دختری از قید و بند و محدودیت خانواده می‌گریزد تا به دلخواه خود زندگی کند. طی ماجراهایی، دختر درمی‌یابد که در تشخیصش دچار اشتباه شده و به همین جهت به سوی خانوادهٔ خود باز می‌گردد و زندگی تازه‌ای را آغاز می‌کند.

مادر

نه) فیلم “مادر” (پرفروش‌ترین فیلم سال) به نویسندگی علی کسمایی و کارگردانی اسماعیل کوشان/ با نقش‌آفرینیِ دلکش، آلک بیجانیان، جمشید مهرداد، عبداله بقایی، و حبیب‌الله خان‌مراد؛ محصول 1331

خلاصه داستان:

ربابه برای کمک به پدرش، در اداره خانوادهٔ پرجمعیت‌شان، پرستاری از دو کودک از خانواده‌ای مرفه را قبول می‌کند. در همین زمان فریب وسوسهٔ جوانی به نام پرویز را می‌خورد و در حالیکه صاحب فرزندی از او شده، خانه را ترک می‌کند. ربابه با کمک پیرمرد خوش قلبی -به نام تقی- کاری در یک کافه به دست می‌آورد و به خوانندگی می‌پردازد. به زودی پرویز پیدایش می‌شود و حاصل این ملاقات مرگ پرویز و زندانی شدن ربابه است. خانواده‌ای عهده‌دار نگهداری از مهوش -فرزند ربابه- می‌شوند. پس از پانزده سال ربابه از زندان آزاد می‌شود و این زمانی ست که مهوش قصد ازدواج دارد. مهوش واقعیت را می‌فهمد و علی‌رغم اینکه ربابه برای خوشبختی فرزندش از او دوری می‌جوید، به او روی می‌کند.

ولگرد

ده) فیلم “ولگرد” به نویسندگی و کارگردانی مهدی رئیس‌فیروز/ با نقش‌آفرینیِ ناصر ملک‌مطیعی، سوسن، مهراقدس خواجه‌نوری، بهمنیار، شمس، امیر والی، و ملوک حسینی؛ محصول 1331

خلاصه داستان:

ناصر و پروین زندگی ساده و خوشی دارند و خوشبختی‌شان را نوزادی کامل‌تر می‌کند، اما بدخواهان ناصر را به انحطاط می‌کشند و او آنچنان سقوط می‌کند که با همهٔ علایق و پیوندش به خانواده، روی بازگشت را ندارد. بعد از هفده سال سرگردانی و تحمل رنج‌ها و شکنجه‌های بسیار، اتفاقی او را بار دیگر سر راه همسر و دخترش قرار می‌دهد. ناصر چهره‌اش به کلی تغییر کرده‌ است ولی پروین او را می‌شناسد و آن‌ها یک بار دیگر زندگی تازه‌ای را آغاز می‌کنند.

 

آیا سریال مورد علاقه شما میان نامزدهای جوایز امی 2022 وجود دارد؟

جوایز امی 2022

فهرست نامزدهای جوایز امی 2022 اعلام شد. از طریق پیوند زیر می‌توانید نامزدهای ۷۴امین مراسم جوایز امی را ببینید.

 

https://b2n.ir/b95080

http://www.filmfamily.ir

بررسی جلوه‌های سینمای فیلم کوتاه در مجموعه شعرهای یانیس ریتسوس با تکیه بر ویژگی‌های فیلم‌نامه کوتاه

نویسنده: پروانه احمدی

فیلم کوتاه/ این مقاله را می‌توانید در تارنمای انجمن سینمای جوانان ایران از طریق پیوند زیر مطالعه کنید.

https://b2n.ir/n15166

فیلم کوتاه/ یانیس ریتسوس

http://www.filmfamily.ir

به بهانه نخل طلا 2022؛ مثلث اندوه روبن اوستلوند

روبن  اوستلوند، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، و تهیه‌کننده چهل و هشت ساله سوئدی است. میان شش فیلم بلندی که تا کنون ساخته، سه فیلم آخر او در جشنواره‌های مهم پر افتخار بوده‌ اند. ازجمله، فیلم “فورس ماژور” به کارگردانی او نامزد بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان گلدن‌گلوب در سال 2015 بود. دو فیلم دیگرش به نام‌های “مربع” (2017) و “مثلث غم” (2022) به بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم کن راه یافتند و توانستند جایزه نخل طلا را از آنِ اوستلوند کنند.

از میان همه طنزپردازانی که امروزه در سینما کار می‌کنند، روبن اوستلوند شاید زیرکانه‌ترین رگه‌ از طنز تاریک را به نمایش می‌گذارد. او حس شوخ‌طبعی خوبی دارد و معمولا در فیلم‌هایش گونه‌ای از کمدی انسانی را ترسیم می‌کند و از محیط زندگی خود برای کشف نابرابری‌های پنهان در جوامع ظاهرا لیبرال بهره می‌برد؛ به‌ویژه نابرابری‌های مربوط به جنسیت و نژاد و طبقه اجتماعی. او ما را می‌خنداند و هم‌زمان ما را به فکر فرو می‌برد. فیلم‌هایش، حتی در پیش پا افتاده‌ ترین لحظات، از لحاظ بصری خیره کننده اند. تقریبا در همۀ صحنه‌ها، قابی بی عیب و نقص همچون یک تابلو را به نمایش می‌گذارد. نقش فردریک ونزل (فیلم‌بردار) را در ایجاد ترکیب‌بندی‌های اغواکننده نباید دست کم گرفت. صحنه‌ها گرچه اغلب تله‌فوتو و بسیاری از آنها طولانی اند اما در بسیاری از آنها ذهن سینماگر خودنمایی می‌کند. برای نمونه، صحنه حمله طولانی و دلخراش به واگن مترو در فیلم “بازی” را به یاد آوریم که چند دقیقه ادامه دارد، سپس، ناگهان، دوربین به سمت چپ حرکت می‌کند تا غافلگیرمان کند -آن جا که سباستین، در گوشه‌ای دور از چشم اراذل و اوباش، پنهان شده است. روبن اوستلوند استاد تشریحِ خودخواهی‌های همه‌جانبه انسان و تشریحِ شکنندگی مردانی از طبقه‌ بالای اجتماع است. در آثارش شخصیت‌های اصلی و فرعی و مخاطبان، همگی به‌طور یکسان، وارد میدانی می‌شوند که می‌توانند مورد مطالعه جامعه‌شناختی قرار بگیرند. او گاهی از ما دعوت می‌کند که به جای شخصیت‌های آثارش تصمیم بگیریم؛ فیلم‌هایش را طوری صحنه‌سازی می‌کند که از خودمان بپرسیم اگر در موقعیتی مشابه جای شخصیت‌های فیلم بودیم دقیقا چه می‌کردیم. آیا مطمئن ایم که از آن آزمون‌های اخلاقی سربلند بیرون می‌آمدیم؟ در فیلم‌های او دو نوع تعلیق وجود دارد: هم تعلیق کلاسیک؛ صحنه‌ها را طوری نظم می‌دهد که مخاطب از خود بپرسد بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟، و هم هشدار می‌دهد که ارتباط میان آدم‌ها دارد به میدان جنگ وجودی تبدیل می‌شود. او به این روش هم تعلیق ایجاد می‌کند. اوستلوند استراتژی و سبک خاص خودش را برای ایجاد و افزایش تنش در صحنه‌ها دارد. معمولا وقتی یک شخصیت سوالی را می‌پرسد انتظار داریم که شخصیت دیگر پاسخ بدهد، اما اوستلوند شخصیت را منتظر نگه می‌دارد. وقتی پاسخ داده می‌شود صحنه هیچ کات (برشی) نمی‌خورد و، به این ترتیب، دلهره و تحریک بیشتری ایجاد می‌شود. نمونه بارز این روش در فیلم “مربع” وجود دارد؛ صحنه‌ای را به یاد آوریم که دستیار کریستین در ماشین منتظرش نشسته است و مورد پرسش افرادی ناشناس قرار می‌گیرد. روبن اوستلوند با انتخاب موضوعاتی که تفکربرانگیز است (مانند زندگی خانوادگی، زن و شوهر، دوگانگی زن و مرد، حقیقت و دروغ، آموزش کودکان، و جامعه) و با انتخاب ویژگی‌های بصری کلاسیک (نماهای ثابت و شخصیت‌هایی که وارد و خارج از میدان دید می‌شوند) فیلم‌هایی هوشمندانه را به طرز درخشانی کارگردانی می‌کند. او با صبر و حوصله واکنش‌های زنجیره‌ای را در قلب فیلمنامه‌اش تشریح می‌کند. همچنین از یک رئالیسم روانی/اجتماعی بسیار دقیق (زندگی روزمره شخصیت‌ها) برای بیان ماهرانه موضوعات انسانی بهره می‌برد و، با خلق شخصیت‌های فرعی و صحنه‌های تقریبا رؤیایی و کاملا رازآمیز، با جهان مطرح در فیلم‌هایش شوخی می‌کند. برخلاف فیلم‌های آمریکایی که احتمالا از همان ابتدا همذات‌پنداری با شخصیت یا شخصیت‌هایی را تحمیل می‌کنند، فیلم‌های اوستلوند به ما امکان می‌دهد که شخصیت‌ها را از فاصله‌ای محتاطانه بررسی کنیم. نمونه بارز آن، فیلم “فورس ماژور” است که مخاطب را وامی‌دارد عقب بنشیند و زوج درون فیلم را قاطعانه قضاوت نکند. اوستلوند همواره علاقه دارد موقعیت‌هایی را خلق کند که در آنها شخصیت‌هایش با بدترین یا غیرمنتظره‌ترین جنبه‌های شخصی خود مواجه شوند. بازیگری در فیلم‌هایش، حتی در صحنه‌هایی که کمی سورئال به نظر می‌رسند، نزدیک به طبیعت‌گرایانه است؛ مانند فیلم “فورس ماژور”، زمانی که توماس در یک باشگاه با گروهی از مردان تقریبا برهنه و بسیار مست جشن می‌گیرد. سبک سرد و بی‌تفاوت این فیلم‌ساز اغلب با کارگردان اتریشی -میشائیل هانکه- مقایسه شده اما اوستلوند وقایع‌نگارِ زیرک‌تری است. برداشت‌های طولانی او نشان می‌دهد که به روان‌شناسی پویای جمعی توجه دارد. او در تمام فیلم‌هایش از وسایل نقلیه عمومی -اتوبوس، قطار، تراموا- به عنوان فضایی برای بررسی قدرت استفاده کرده است. در ادامه نگاهی گذرا داشته ام بر فیلم‌های بلند او.

روبن اوستلوند

“گیتار مغولویید” (2004)، اولین فیلم بلند اوستلوند است که به‌ طور غیر مستقیم به خشونت و فاشیسم می‌پردازد. یکی از عجیب‌ترین فیلم‌های سوئدی اخیر است که ویژگی‌های یک کلاسیک کالت را دارد. با هنجارهای سنتی داستان‌سرایی در تضاد است و به نوعی یادآور فیلم‌های روی اندرسون -مانند فیلم “آوازهای طبقه دوم”، و تصویری تاریک و در عین حال طنزآمیز از طغیان ناگهانی خشونت در جامعه‌ای با افراد تنها را ارائه می‌کند؛ افرادی که حالات و احساسات سوئدی‌ها در هزاره جدید را توصیف می‌کنند. در هر سکانس، دوربین در یک موقعیت ثابت باقی می‌ماند و رویدادهایی را که آشکار می‌شوند ضبط می‌کند. پسری گیتارش را می‌نوازد و به جای خواندن اشعار، جیغ می‌کشد. تعدادی مرد جوان تمام دوچرخه‌هایی را که پیدا می‌کنند نابود می‌کنند. دو مرد در آشپزخانه سعی می کنند مرد سومی که صورتش به صورت دیجیتالی تار شده است را متقاعد کنند تا در یک بازی رولت روسی شرکت کند. سبک “گیتار مغولوئید” که نوعی کمدی تاریک و در مواقعی ناخوشایند از زندگی در سوئد را ارائه می‌کند، در مقایسه با آثار بعدی‌ اوستلوند، بیشتر یک سبک آزاد است. همان ساختار فیلم بعدی‌ اوستلوند -“غیرعمدی”- را دارد اما بر روایت عمیقا متمرکز نمی‌شود؛ همان تفسیر از روابط، نظام طبقاتی، منیت مردانه و خشونت را دارد اما این تفاسیر به اندازه سایر فیلم‌ها در این جا صیقل نخورده است.

“غیر عمدی” (2008)، فیلمی تلخ و خنده‌دار است که تعدادی سناریوی بی اهمیت اما دردناک را کنار هم قرار می‌دهد؛ زندگی و آداب و رسوم اجتماعی سوئد را نشان می‌دهد و، بدون هیچ نقطه تلاقی فانتزی یا ساختگی، پنج داستان مجزا را به شکل غیر خطی روایت می‌کند. موضوع این پنج داستان واحد است و عبارت از این است که “چرا و تا چه اندازه، زمانی که یک فرد در گروه و تحت فشار همسالانش قرار می‌گیرد، حق و باطل و حیثیت و عقل سلیم خود را کنار می گذارد؟” فیلم در مورد افراد مختلفی است که خارج از هنجارها در شهر خیالی جوتبورگ که به طرز شگفت‌انگیزی شبیه گوتبورگ واقعی است زندگی می‌کنند. اگرچه مستند نیست، اما بیشتر افرادی که در فیلم دیده می‌شوند نابازیگرانی هستند که کم و بیش خودشان را بازی می‌کنند. این فیلم، گامی رو به جلو در جاه‌طلبی کارگردان است.

“بازی” (2011) نمایشگر یک حادثه نژادپرستانه بر اساس وقایعی است که چندین سال پیش در سوئد رخ داد. گروهی از نوجوانان قلدر آفریقایی سه پسربچه از طبقه متوسط که کمی کوچک‌تر از آنها و خجالتی هستند را تعقیب می‌کنند؛ دو نفر از آن پسربچه‌ها سفیدپوست اروپایی و یکی آسیایی است. دو پسربچه سوئدی سفیدپوست می‌خواهند با پسران آفریقایی صلح کنند. آنها دوست شان –جان (پسربچه آسیایی)- را واسطه صلح قرار می‌دهند. جان می‌پرسد چرا او؟ این سؤال خوبی است که نیت فرهنگ لیبرال سفیدپوستان اروپایی در پذیرش جامعه چندفرهنگی را به چالش می‌کشد. آیا فیلم قصد دارد فرهنگ سوئدی را ساده‌لوح نشان دهد؟ آیا کشور سوئد برای مشکوک بودن به فرهنگ‌های دیگر دلائلی دارد؟ به نظر نمی‌رسد که اوستلوند پیام یا شکایت خاصی در این مورد داشته باشد بلکه صرفا پرسش‌هایی را مطرح می‌کند که عنوان کردن این پرسش‌ها در یک جامعه لیبرال مترقی ازقضا بی ادبانه تلقی می‌شود. “بازی” می‌تواند یک کلاس درس جامعه‌شناختی باشد. به لحاظ فنی، نماها طولانی اند و ترکیب‌بندی‌ها اغلب عریض و دوربین ثابت که بچه‌ها را در قاب‌هایی مانند زندان محصور می‌کند و با این شیوه هم آن‌ها و هم ما را منتظر اتفاقات بد نگه می‌دارد. (زمانی که دوربین حرکت می‌کند، معمولا، برای تأکید بر اضطراب است).

نمایی از فیلم فورس ماژور

“فورس ماژور” (2014) (در سوئد، معروف به “توریست”) نگاهی استادانه به پیوندهای خانوادگی دارد؛ پیوندی که در لحظه‌ای غیر منتظره مورد امتحان قرار می‌گیرد. فیلم، ریزش بهمن در یک پیست اسکی در کوه‌های آلپ فرانسه را به تصویر می‌کشد؛ جایی که خانواده‌ای سوئدی میان گردشگران نشسته‌اند و، در یک پاسیو در فضای باز، غذا می‌خورند. تم این فیلم، بزدلی است. پدر خانواده -توماس- در طول ریزش بهمن، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه، در کسری از ثانیه، غریزه پدری‌اش را کنار می‌گذارد و پیش از هر چیز به نجات جان خودش فکر می‌کند نه نجات همسر و فرزندانش. این واکنش او بعدها هم روانش را مورد آسیب قرار می‌دهد و هم رابطه‌اش را تهدید می‌کند. “فورس ماژور”، درواقع، متعلق به نوعی ژانر داستانی طبقه متوسط است که شخصیت‌های ازخودراضی بورژوایی را نشان می‌دهد که به‌طور هیستریک سعی می‌کنند حقیقت گناه‌شان را انکار کنند. اوستلوند به این اضطراب به وجود آمده کمی هم پیچ و تاب طنز می‌دهد. او دوگانگی غریزۀ بقای شخصی و ارزش‌های همبستگی را در پس‌زمینه‌ای اخلاقی که حول موضوع بزدلی می‌چرخد زیر ذره‌بین قرار می‌دهد. دوربین، اغلب، شخصیت‌ها را از پشت با حرکات روان دنبال می‌کند و نگاهش به پیست‌های اسکی و فضای داخلی هتل از زاویه بالا و از ارتفاع است. این شیوه فیلم‌برداری با روش میشائیل هانکه مقایسه شده اگرچه ممکن است یادآور “درخشش” کوبریک نیز باشد. هرچند فیلم کوبریک وحشت بسیار بیشتری ایجاد می‌کند. در “فورس ماژور”، تصاویرِ یک بهمن واقعی در بریتیش‌کلمبیا با تصاویر بازیگران بر پرده سبز ترکیب شده و یک شات خیره‌کننده سینمایی را به کمک کامپیوتر ایجاد کرده است. اوستلوند گفته که این فیلم از حادثه‌ای واقعی الهام گرفته شده که در آن یک زوج سوئدی برای تعطیلات به آمریکای لاتین رفته بودند که هنگام صرف شام افرادی مسلح وارد رستوران می‌شوند و شروع به تیراندازی می‌کنند. شوهر به جای محافظت از همسرش، خودش را نجات می‌دهد و همسرش مات و مبهوت می‌ماند. اوستلوند بعدها روی زندگی زوج‌هایی که از بلایایی مانند غرق شدن کشتی، سونامی و غیره جان سالم به در می‌برند تحقیق کرد و دریافت که درصد بسیار بالایی از آنها درنهایت از هم طلاق می‌گیرند. اما بحران موجود در داستانِ این فیلم بسیار بیشتر است از ارائه یک تصویر بالینی دقیق از ازدواج طبقه متوسط. درواقع نکته قابل تأمل این است که در تمدن مدرن، چگونه مردم به طور فزاینده‌ای تصور می‌کنند که می‌توانند طبیعت را کنترل کنند درحالیکه در کنترل طبیعت وجودی انسان درمانده اند. به عبارتی، هر اندازه که از تسلط و عقلانیت تکنولوژیکی سخن بگوییم درنهایت در وجود خود ما ویژگی‌هایی روانی وجود دارد که توضیح یا حل آنها به این سادگی نیست.

“مربع” (2017) ادامه فیلم “فورس ماژور” است؛ قطعه‌ای دیگر از تعلیق جامعه‌شناختی؛ داستانی در مورد بحران هویت است که شفافیت و منطق روایی “فورس ماژور” را ندارد اما دنیای هنر را تبدیل می‌کند به سینمای پرفورمنس‌آرت. ایده‌های زیادی در این فیلم جاری است اما نتایج آن چیزی نیست که مخاطب انتظارش را دارد. فیلم در سوئد می‌گذرد؛ سوئدی که سلطنت در آن ملغی شده و کاخ سلطنتی در استکهلم اکنون به یک گالری غیر انتفاعی هنرهای معاصر با عنوان ایکس‌رویال تبدیل شده است. آثار این گالری، رابطه انسان با محیط اطرافش و فهم ما از انسانِ خوب بودن را زیر سؤال می‌برد. این فیلم روبن استلوند، درواقع، هجوی است بر دنیای هنر مدرن؛ ادعاهای دنیای هنر را مورد هدف قرار می‌دهد و نگاهی طنزآمیز به وجدان آشفته اروپا در قرن بیست و یکم دارد و ماهیت متناقض و نابرابر لیبرالیسم غربی را نشانه می‌رود و هنجارهای اجتماعی را بررسی می‌کند. ریاکاری، خودخواهی و خیال‌پردازی نهفته در ساختارهای عمیق زندگی شهری قرن بیست و یکم در این فیلم به نمایش درمی‌آید. داستان برپایی یک نمایشگاه است که هدف آن ترویج مفهومی مبهم در باب همدلی میان انسان‌ها و شعارش این است: “مربع، جایگاه مقدس اعتماد و مهربانی است که در محدودۀ آن همۀ ما حقوق و مسؤولیت‌های یکسان داریم”. اوستلوند، در این فیلم، بی عدالتی پنهان را آشکار و ارزش‌های ظاهرا مترقی و اومانیستی قرن حاضر اروپا را به توخالی بودن متهم می‌کند. او با طرح موضوع زیبایی‌شناسی رابطه سعی می‌کند بازدیدکنندگان نمایشگاه را به این فکر بیندازد که چگونه با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند و نشان می‌دهد که همدلی و خیرخواهی و دغدغه‌مندی اجتماعی و انسانی، ویژگی‌هایی هستند که روشن‌فکرترین و لیبرال‌ترین انسان‌ها هم گاهی بیش از آنکه بدان عمل کنند صرفا تمجیدش می‌کنند. بازدیدکنندگان موزه پرستیژ کمک به هنر را به خود می‌گیرند اما در زندگی خارج از موزه به فقرا و به یکدیگر کمک نمی‌کنند. آنها افکار جهان‌شمول دارند اما بلد نیستند با همسایگان خود چگونه صحبت کنند. یکی از اهداف “مربع” این است که شخصیت محوری فیلم -کریستین- (مدیر گالری) که‌ الگویی کلاسیک است از مردانِ مورد نظر اوستلوند (مردانی از طبقه ممتاز و دگرجنس‌خواه) را از پیله روشنفکری و دیوار سفیدی که دور افکارش کشیده بیرون بیاورد. به این منظور، در روز روشن، گروهی از دزدان، تلفن همراه و پول نقد کریستین را می‌دزدند. اما رنگ زندگی کریستین نیز مانند زندگی ما خاکستری تا سیاه است و او نمی‌تواند به آرمان‌های والای خود عمل کند. مکانیزم سقوط زندگی شخصی و حرفه‌ای او به ناتوانی‌اش در تعامل با جهان گره خورده است. هر تلاشی که برای بازپس گرفتن اموال به سرقت رفته‌اش می‌کند پیامد ظالمانه و ناخواسته‌ای دارد و او برای کنترل پیامدها مدام ناچار می‌شود با رنج‌ انسان‌ها مقابله کند. آشکارترین چهره این رنج که به دشمن او تبدیل شده، پسربچه‌ای عصبانی و بی خانمان و معترض است که وجدان جامعه را چنگ می‌زند؛ پسربچه‌ای عرب که والدینش او را ناعادلانه تنبیه کرده اند زیرا او را دزد اموال کریستین پنداشته اند. در یکی از خنده‌دارترین سکانس‌های فیلم، وقتی کریستین با یک روزنامه‌نگار آمریکایی، به نامِ اَن، معاشقه می‌کند نیروی نفس و نابرابری قدرت است که به نمایش درمی‌آید. در این سکانس، شاهد یک جنگ سرد جنسی هستیم که حول این پرسش ساخته شده: آیا ممکن است اَن بخواهد از کاندوم سوء استفاده کند و باردار شود؟ همچنین، پیام سکانسی که در آن یک مرد میمون‌نما پرفورمنس اجرا می‌کند این است که مدنیت از بین رفته و همه ما در جنگلی از انسان‌ها با همدیگر روبه‌روایم. به نظر می‌رسد این سکانس (ضمن اشاره به نظریه داروین) می‌خواهد بگوید که جامعه مدنی تنها پوششی نازک است بر واقعیتی حیوانی‌. در زیر تمام تله‌های تمدن، ما آن انگیزه‌های حیوانی خشم و شهوت و سیستم ارباب و رعیتی را حفظ می‌کنیم. نیات خوب و لیبرال ما برای ساختن دنیایی بهتر آن‌قدرها کافی نیست که بتواند از غرایز پست دورمان کند. شاید اوستلوند در این سکانس از روی اندرسون یا شاید از لارس فون تریر الهام گرفته باشد، قطره‌ای از بونوئل نیز در آن وجود دارد اما نهایتا امضای خود روبن اوستلوند واضح است. نورپردازی فیلم با اینکه بر روشنی و فضاهای باز گالری تأکید می‌کند اما اغلب به نظر می‌رسد که کریستین در هزارتویی که برای خود ساخته گم شده است. کارگردان، پیرامون استیصال فزاینده کاراکترش، یک انرژی عصبی ایجاد می‌کند و فیلم، به طور متناوب، درگیر این مسأله است که آیا کریستین شکست خواهد خورد یا خیر. فیلم، به طور ضمنی، می‌گوید که مشکل فقط بی فکری کریستین نیست بلکه نیروهای اجتماعی و ساختارهای اقتصادی و گرایش‌های تاریخی (نابرابری، بیگانگی اجتماعی، سرمایه‌داری جهانی، مهاجرت) در عملکرد انسان مدرن دخیل اند و تقصیر او را کاهش می‌دهند.

اکنون باید منتظر اکران “مثلث غم” که نخل طلا را امسال باز هم برای روبن اوستلوند به ارمغان آورده باشیم تا ببینیم آیا این فیلم، آنچنان که گفته شده، در ادامه فیلم “مربع” است؟ و آیا عناصری از فیلم‌های پیشین اوستلوند را در بر دارد؟؛ عناصری که به طور مشخص می‌تواند او را در ردیف کارگردانان مؤلف قرار دهد.

نویسنده: پروانه احمدی

 

یک فیلم مستند ایرانی محصول ۱۳۸۳ به کارگردانی عباس کیارستمی

 

تهیه مطلب از فیلم‌فمیلی

 

فیلم “10 روی ده”/ در این فیلم، کیارستمی در حالی که پشت فرمان اتومبیل مشغول رانندگی است، با نیم‌نگاهی به دوربین، حدود یک ساعت درباره شیوه فیلم‌سازی خود به‌طور کلی و به‌طور خاص درباره فیلم “دَه” که در سال 1380 ساخته بود سخن می‌گوید.

پس از فوت کیارستمی، در بحبوحه افشاگری‌های زنان در فضای مجازی، مانیا اکبری که شهرت اولیه‌اش را مدیون حضور در فیلم “دَه” است، مواردی را در رابطه با وقایع پشت صحنه فیلم مذکور در صفحه شخصی‌اش عنوان کرد که جنجال‌برانگیز شد. ازجمله او اعلام کرد که عباس کیارستمی فقط تدوین‌گر آن فیلم بوده است و نه کارگردان آن. او کیارستمی را متهم به این کرد که پس از کنفرانس جشنواره کن دست او را فشرده و به او گفته که بهتر است کسی نداند دعواهای درون فیلم واقعی بوده بلکه وانمود شود که خود کیارستمی آنها را نوشته و کارگردانی کرده است.

مستند “10 روی ده” به نظر می‌رسد که نافی این بخش از ادعاهای مانیا اکبری است چراکه سخن کیارستمی در این فیلم به صراحت ادعای کارگردانی را نفی می‌کند و حتی عکس این ادعا را به بیان می‌آورد. او می‌گوید که نه تنها در فیلم”ده” بلکه در بسیاری از فیلم‌هایش خود را نه متورانسن می‌داند و نه دیرکتور. (عناوینی که در زبان فرانسوی معنی کارگردان را می‌دهد). زیرا او نه به چیزی واقعیت بخشیده و نه به صحنه‌ای نظم داده، بلکه واقعیت قبل از او وجود داشته و او در فیلم”ده” تنها شانس ضبط این واقعیت را پیدا کرده است. به همین دلیل حتی در تیتراژ از عنوان کارگردان استفاده نکرده. گوشه‌ای از صحبت‌های او در ویدئو منتخب صفحه آمده و کاملِ آن در مستند “10 روی ده” محصول 1383 موجود است.

 

http://www.filmfamily.ir

41‌اُمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر فراخوان داد

به گزارش فیلم‌فمیلی به نقل از “سینما پرس”:

 

فیلم فجر/ فراخوان چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به دبیری مجتبی امینی منتشر شد و طبق زمان‌بندی انجام شده ثبت نام بخش بین‌الملل از 15 شهریورماه و بخش ملی از اول آبان‌ماه آغاز می‌شود و تا پایان آبان ادامه خواهد داشت.

به گزارش سینماپرس، فراخوان چهل‌ویکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در دو بخش ملی و بین‌المللی به شرح ذیل است:

چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، هم‌زمان با چهل و چهارمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، با هدف معرفی و تقدیر از آثار برگزیده سینمای ایران و جهان در دو بخش ملی و بین‌الملل، 12 الی 22 بهمن ماه 1401 برگزار خواهد شد.

اهداف :

سینمای نوین ایران به عنوان پرتو درخشانی از فرهنگ ایرانی و اسلامی، همواره در سراسر جهان با ارزش های انسانی ، اخلاقی، انقلابی و معنوی شناخته شده است. جشنواره فیلم فجر با تکیه بر این کلان ارزش ها و با هدف حمایت از سینمای اخلاق‌مدار، امیدآفرین و آگاهی‌بخش، به منظور معرفی آثار برگزیده یک سال سینمای ایران و تقدیر از تلاش هنرمندانه سینماگران خلاق و فراهم آوردن زمینه رشد و اعتلای آثار سینمایی بر پایه هویت ملی و دینی، به شرح زیر برگزار می‌شود.

1) بخش ملی:

الف: سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران)

ب: مستند بلند

ج: کوتاه داستانی

فیلم‌های بلند داستانی که دارای پروانه ساخت یا نمایش سینمایی از سازمان امور سینمایی و سمعی/بصری باشند و تا قبل از بهمن 1401 اکران عمومی نشده و در سامانه‌های نمایش درخواستی به صورت آنلاین و رسانه ملی به نمایش درنیامده باشند، مجاز به حضور در این بخش خواهند بود.

تبصره 1: فیلم‌های بلند داستانی به جز جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان نباید در هیچ یک از رویدادها و جشنواره‌های سینمایی داخلی و خارجی به نمایش درآمده باشند.

تبصره 2: کلیه فیلم‌های بخش ملی که در ادوار گذشته مورد بازبینی هیات انتخاب قرار گرفته است، مجاز به حضور نخواهند بود.

تبصره 3: هیات داوران تمام آثار واجد شرایط حضور در جشنواره اعم از فیلم‌های حرفه‌ای و فیلم اول کارگردانان را در همه بخش‌ها مورد داوری قرار می‌دهد.

تبصره 4: فیلم‌ساز یا کارگردان اول، به هنرمندی اطلاق می‌شود که برای ساخت یا نمایش فیلم سینمایی خود برای نخستین بار، مجوزهای لازم و قانونی را از سازمان امور سینمایی و سمعی بصری کسب کرده باشد و پیش از این اثری از وی به عنوان فیلم سینمایی اکران عمومی نشده باشد.

تبصره 5: داوری در بخش سینمایی پویانمایی مشروط به حضور حداقل دو فیلم در این قالب خواهد بود.

تبصره 6: فیلم‌های متقاضی شرکت در بخش «مسابقه فیلم‌های مستند بلند» باید دارای پروانه نمایش از سازمان امور سینمایی و راه‌یافته به بخش مسابقه شانزدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت بوده و دارای مدت زمان نمایش حداقل 75 دقیقه باشند.

تبصره 7: فیلم‌های متقاضی شرکت در بخش «مسابقه فیلم‌های کوتاه داستانی» باید دارای پروانه نمایش از سازمان امور سینمایی و راه یافته به بخش مسابقه سی و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران بوده و دارای مدت زمان نمایش حداقل 3 و حداکثر 20دقیقه باشند.

جوایز:

اعضا هیات داوران متشکل از سینماگران و صاحب ‌نظران فرهنگی هنری، از میان تمام آثار واجد شرایط حضور در جشنواره، جوایز را به شرح ذیل اهدا خواهند کرد.

سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی (جایزه ویژه سردار شهید سلیمانی)

سیمرغ بلورین بهترین فیلم

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی

سیمرغ بلورین جایزه‌ ویژه‌ هیات داوران

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی مرد

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری

سیمرغ بلورین بهترین تدوین

سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن

سیمرغ بلورین بهترین صدا (صدابرداری – صداگذاری)

سیمرغ بلورین بهترین طراحی هنری(صحنه – لباس)

سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی

سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه میدانی

سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های بصری‌

سیمرغ بلورین بهترین فیلم پویانمایی

سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول سینمایی

سیمرغ بلورین جایزه ویژه جشنواره

سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران

سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند

سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه داستانی

تبصره1: سیمرغ بلورین بهترین فیلم پویانمایی، مستند بلند، کوتاه داستانی و فیلم اول به کارگردان فیلم اهدا خواهد شد.

‌ضوابط و مقررات بخش ملی

کلیه فیلم‌های متقاضی شرکت در هر یک از بخش‌های جشنواره، باید در سامانه (fajrfilmfestival.com) ثبت‌نام کنند. مهلت ثبت‌نام، از تاریخ 1401/08/01 الی 1401/08/30 خواهد بود.

فقط تهیه‌کنندگان حقیقی و حقوقی می‌توانند با مراجعه به سامانه جشنواره، مراحل ثبت‌نام فیلم خود را تکمیل و اطلاعات و مستندات فیلم (تصویر پروانه ساخت یا نمایش) را ثبت و بارگذاری کنند. مسئولیت صحت و دقت اطلاعات مندرج و تبعات آن، تماماً به عهده تهیه‌کننده فیلم خواهد بود. دبیرخانه جشنواره از پذیرش فیلم‌های فاقد پروانه ساخت یا نمایش معذور است.

تهیه‌کننده فیلم باید پس از تکمیل مراحل ثبت‌نام، نسخه کامل فیلم را به صورت فایل استاندارد فنی نمایش (DCP) برای بازبینی تا تاریخ 1401/09/15به دبیرخانه جشنواره تحویل نماید.

هیأت انتخاب مسابقه بخش ملی، بازبینی فیلم‌های متقاضی حضور در جشنواره را از تاریخ 1401/09/15 شروع خواهند کرد.

هیأت‌ انتخاب مسابقه بخش ملی، حداکثر تا تاریخ 1401/10/15 از میان تمامی فیلم‌های واجد شرایط حضور در جشنواره، اسامی فیلم‌های منتخب را اعلام خواهند کرد.

تهیه‌کنندگان فیلم‌های منتخب، باید حداکثر تا تاریخ 1401/10/25 نسخه نهایی فیلم با زیرنویس انگلیسی و استاندارد فنی نمایش (DCP)، عکس‌های صحنه و کارگردان، پوستر، تیزر و یا حداکثر سه دقیقه از فیلم خود را برای استفاده تبلیغاتی در رسانه‌ها، به دبیرخانه تحویل دهند. ثبت‌نام در سامانه به منزله پذیرش و رعایت کامل مفاد فراخوان و مقررات جشنواره و ضوابط تولید و نمایش فیلم در ایران، از سوی صاحبان قانونی فیلم‌ها است.

در صورت عدم ارائه نسخه نهایی فیلم تا تاریخ مقرر (1401/10/25) به دبیرخانه جشنواره، نام فیلم از فهرست متقاضیان شرکت در جشنواره خارج و فیلم یا فیلم‌های رزرو هیأت انتخاب، با نظر دبیر جایگزین خواهد شد.

پس از اعلام نظر هیات انتخاب و راه‌یابی آثار به جشنواره‌، تهیه‌کننده باحضور در دبیرخانه، فرم دستور العمل و ضوابط حضور اثر در جشنواره را رویت و متعهد به رعایت ضوابط و مقررات مندرج در آن می‌گردد، در غیر این صورت فیلم‌های رزرو جایگزین خواهد شد.

هیأت داوران جشنواره، حداکثر 24 ساعت قبل از مراسم پایانی، نامزدهای دریافت جوایز را معرفی خواهد کرد.

هیچ جایزه‌ای در بخش رقابتی به طور هم‌ارزش میان دو یا چند اثر تقسیم نمی‌شود.

نمایش فیلم‌ها در جشنواره، مطابق با ضوابط و مقررات سازمان امور سینمایی و سمعی بصری خواهد بود.

دستورالعمل و شرایط حضور سینماهای متقاضی میزبانی جشنواره از سوی دبیرخانه جشنواره اعلام خواهد شد.

درآمد حاصل از نمایش فیلم‌های شرکت‌کننده در جشنواره پس از کسر هزینه‌ها در وجه مالک سینما و صاحب فیلم براساس پروانه مالکیت پرداخت خواهد شد.

تفسیر و رفع ابهام از مفاد و مقررات فراخوان و موضوعات پیش‌بینی‌نشده بر عهده دبیر جشنواره است.

د: مسابقه تبلیغات سینمای ایران

فراخوان این بخش شامل مسابقه عکس، پوستر فیلم، تیزر و آنونس، آذرماه 1401 اعلام خواهد شد.

2: بخش بین الملل

این بخش با هدف شناسایی آثار ارزشمند سینمای ایران و جهان و تقویت و تشویق به تولید آثار همسو و هم تراز با سینمای ایران در تاریخ 12 الی 22 بهمن ماه 1401 (1 فوریه الی 11 فوریه 2023) در دو بخش رقابتی سینمای سعادت ، جلوه‌گاه شرق و بخش غیررقابتی جام جهان‌نما (جشنواره جشنواره‌ها) برگزار می‌شود.

الف: سینمای سعادت

در این بخش فیلم‌های سینمایی در الویت قرار خواهد گرفت که به موضوعاتی نظیر ظلم ستیزی وعدالت خواهی ، مبارزه با اسکتبار و تروریسم جهانی ، پرهیز از خشونت و افراطی‌گری، بیداری اسلامی‌، سبک متعالی زندگی، خانواده گرایی‌، حقوق بشر، اشاعه آموزه‌های اخلاقی – دینی و معنوی‌، رفع تبعیض‌، فرهنگ و تمدن با بیانی هنری پرداخته باشند و همت خود را بر این گمارند تا انسان معاصر را به سوی سعادت رهنمون سازند.

جوایز :

هیات داوران در این بخش از میان آثار منتخب جوایز زیر را اهدا خواهند کرد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه

سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران

سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری

ب: جلوگاه شرق ( مسابقه سینمای کشورهای آسیایی – اسلامی)

در این بخش فیلم‌های سینمایی از کشورهای آسیایی – اسلامی برگزیده می‌شوند که بتوانند به اعتلای سینمایی با رویکرد متعالی در جهان کمک کنند.

جوایز :

هیات داوران در این بخش از میان آثار منتخب جوایز زیر را اهدا خواهند کرد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه

سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران

سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری

ج: جام جهان‌نما (جشنواره جشنواره‌ها)

در این بخش منتخب فیلم‌های ایرانی و خارجی حاضر در جشنواره‌های بین‌المللی به صورت غیر رقابتی به نمایش در خواهند آمد.

د: بخش جنبی بین‌الملل

1) جایزه محمد امین (ص)

تندیس و دیپلم افتخار (به کارگردان) برای بهترین اثر در بازتاب ارزش‌های اخلاقی و کرامت انسانی از میان همه آثار راه یافته به بخش‌های رقابتی جشنواره

2) جایزه بهترین فیلم بین الادیان

تندیس و دیپلم افتخار (به کارگردان) برای بهترین اثر در تقریب مذاهب و ادیان

3) جایزه مقاومت

تندیس و دیپلم افتخار (به کارگردان) برای بهترین اثر در محور مقاومت و بیداری اسلامی

4) نمایش‌های ویژه

مروری بر آثار سینمایی سایر کشورها

5) بازار فیلم

فراخوان این بخش متعاقبا منتشر خواهد شد

ضوابط و مقررات بخش بین‌الملل :

آغاز ثبت‌نام در سامانه جشنواره (fajriff.com) از سوی تهیه کننده یا پخش کننده قانونی فیلم و تحویل آثار از تاریخ 1401/06/15 تا 1401/08/30 برابر با (6 سپتامبر تا 21 نوامبر 2022)

نسخه‌ قابل پذیرش با زیرنویس انگلیسی در فرمت DCP for film festivals Apple ProRes.4444 full HD

تاریخ تکمیل مراحل تولید فیلم برای بخش‌های رقابتی از سال‌های 2022 تا 2020

مدت زمان فیلم حداقل 75 دقیقه

عدم اکران عمومی فیلم‌های متقاضی

مسئولیت انتخاب و دعوت رسمی از تمام فیلم‌ها بر عهده دبیر جشنواره است.

فیلم‌های ایرانی متقاضی در بخش ملی نیازی به ثبت‌نام مجدد در بخش‌های بین‌المللی نداشته و مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.

دبیرخانه جشنواره :

نشانی دبیرخانه : تهران، خیابان ولیعصر(عج)، بالاتر ازباغ فردوس، خیابان استاد عباس کیارستمی، نبش کوچه دلبر، پلاک 13

تلفن تماس : 22734939

شماره فکس : 22735090

نشانی سامانه (fajrfilmfestival.com)

درگذشت ستاره سریال «سوپرانوها»

به گزارش فیلم‌فمیلی:
تونی سیریکو/
تونی سیریکو، ستاره سریال «سوپرانوها» که نقش پائولی والنوتس را بازی کرد، در هشتم ژوئیه، در سن 79 سالگی در فلوریدا گذشت. هیچ دلیلی برای مرگ او ذکر نشده اما در چند سال گذشته دچار زوال عقل شده و وضعیت مناسبی نداشت. این بازیگر در این ماه هشتاد ساله می‌شد.
تونی سیریکو که در ۲۴ جولای ۱۹۴۲ در خانواده‌ای ایتالیایی در شهر نیویورک متولد شد، قبل از ورود به عرصه بازیگری ۲۸ بار دستگیر شد. اولین مورد دستگیری‌اش در سن ۷ سالگی پس از دزدی از دکه روزنامه‌فروشی بود. او همچنین یک بار به اتهام حمل سلاح غیرمجاز و بار دیگر به اتهام سرقت مسلحانه به زندان رفت.
«رفقای خوب» اسکورسیزی و «گلوله ها بر فراز برادوی» وودی آلن دو کار شاخص دیگر این بازیگر در دنیای سینما هستند.
پایان خبر.

Ole Olsen

منبع: فیلم‌فمیلی

اوله اولسِن (1863-1943) بنیان‌گذار نوردیسک‌فیلم است. او روستازاده‌ای بسیار فقیر بود و، قبل از ورود به صنعت فیلم، از راه شومنی در سیرک‌های سیار مخارج زندگی‌اش را تأمین می‌کرد. اولسن در سال 1896، به پیشنهاد شورای شهر، نمایشگاهی دائمی را در کپنهاگ تأسیس و آن را با موفقیت اداره کرد و با پولی که به دست آورد دومین سینمای کپنهاگ به نام تئاتر بیوگراف را در سال 1905 گشود.

زمانی که  اولسن وارد تجارت فیلم شد زمان مناسبی بود، زیرا در بیشتر مناطق شهری سینماها یکی پس از دیگری در حال ظهور بودند. اولین سینمای موفق دانمارک به نام Kosmorama را کنستانتین فیلیپسن در سال 1904 افتتاح کرد و تا سال 1908 شانزده سینما در کپنهاگ و حدود هجده سینما در استان‌های دانمارک وجود داشت. این سینماها معمولاً فیلم‌های کوتاه‌ غیرداستانی در مورد طبیعت یا درباره رویدادهای جاری، کمدی‌، و درام‌های جدی‌تر را بر پرده نمایش می‌دادند.

اوله اولسن

سینمایی که اوله اولسِن بنا نهاد خیلی زود با مشکل تهیه فیلم‌های جدید روبه‌رو شد، بنابراین او تصمیم گرفت که خودش دست به تولید فیلم بزند. تقریباً کسی در دانمارک تجربه فیلم‌سازی را نداشت. حتی پیدا کردن دوربین سخت بود. به گفته اولسن، او باید یکی از آن دوربین‌ها را از فرانسه می‌گرفت. اولسن، در آغاز، لوئیس هالبرشتات را برای کارگردانی اولین فیلم داستانی استخدام کرد. هالبرشتات با بازیگران فیلم چند جلسه تمرین گذاشت، اما وقتی نوبت به فیلم‌برداری اصلی رسید، در کارگردانی کوتاهی کرد. سپس، ویگو لارسن که سرپرست سینمای اولسن بود، مسئولیت کارگردانی را بر عهده گرفت. او گروهبان سابق ارتش بود و خوب می‌دانست که چگونه افراد را فرماندهی کند. از سال 1906 تا 1909 کارگردانی تقریباً تمام فیلم‌های نوردیسک‌فیلم بر عهده لارسن بود. در طول آن سال‌ها، این شرکت هر سال 60 فیلم داستانی می‌ساخت و ویگو لارسن تقریباً همه آنها را در ژانرهای مختلف کارگردانی می‌کرد. او بعداً درباره نقش خود در تولید این فیلم‌ها گفت: «بهترین قسمت کار این بود که من در امور فیلمنامه‌نویسی، کارگردانی، و بازیگری، خودمختار بودم. دستوراتی که می‌دادم این‌ها بود: سریع بسازید، ارزان بسازید، و هرگز از 165 متر بیشتر نشود.»

نوردیسک فیلم

نوردیسک‌فیلم به طور رسمی در 6 نوامبر 1906 تأسیس شد و در همان ماه اولسن اولین دفتر فروش شرکت را در برلین و پس از آن دفاتری در لندن، نیویورک، و وین تأسیس کرد. از همان ابتدا نوردیسک‌فیلم به عنوان شرکتی بین المللی در نظر گرفته شده بود. 

در سال 1906، بیشتر فیلم‌های این شرکت راهی ِ بازار صادرات و تنها 6.9 درصد از فیلم‌ها در بازار داخلی ماندگار شد. این درصد در سال بعد به 4.5 درصد کاهش یافت. مقصد عمده صادرات فیلم، اروپا و ایالات متحده بود. اطلاعات زیادی درباره گردش اقتصادی نوردیسک‌فیلم در سال‌های اولیه باقی نمانده است، اما منابع نشان می‌دهند که در سال 1906، میزان سود کمتر از 200000 کرون بود و سه سال بعد به حدود 1.3 میلیون کرون افزایش یافت. به نظر می‌رسد که تولید فیلم برای اوله اولسِن تجارتی بسیار پرسود بود.
در حوالی سال 1908 صنعت سینمای اروپا بحران شدیدی را تجربه کرد. در ایالات متحده، شرکت پتنت موشن پیکچر حقی انحصاری ایجاد کرد که بیشتر شرکت‌های اروپایی تولید فیلم را دربرنمی‌گرفت، و در همان زمان یک بازار دست دوم برای تجارت فیلم ایجاد شد که صاحبان سینماها در آن بازار، به جای خرید فیلم جدید از تهیه‌کنندگان، شروع کردند به معامله فیلم‌هایی که قبلاً اکران شده بود.