نکتهها و نظریهها 0 0 2 دقیقه خواندن هفت نکته برای دیالوگنویسی و نکتهای برای پایانبندی admin ۲۴ شهریور, ۱۴۰۱ برای نوشتن دیالوگ در فیلمنامه به چه نکاتی توجه کنیم؟ منبع: فیلمفمیلی “دیالوگ خوب، دیالوگی است که آنچه کاراکترها به زبان نمیآورند را فاش میکند.” (رابرت تاون[1])یک) پیش از نوشتن دیالوگ، انگیزه را در صحنه بشناسید! [از خودتان بپرسید که شخصیت مورد نظر از دیگری یا از دیگران چه میخواهد. به این ترتیب، دیالوگ را بر اساس کُنش خواهید نوشت]دو) گفتوگو را کوتاه نگه دارید و تمام تکرارهای غیر ضروری را حذف کنید! [مثال: “من بدون تو هیچی نیستم. من به تو نیاز دارم.” جمله دوم، تکرار جمله اول است و اولی بیش از دومی مفهوم دارد. پس دومی را حذف کنید]سه) اسامی را حذف کنید، مگر برای معرفی شخصیتها.چهار) جملههایی مانند ” سلام. اسم من نرگس است.” را بهکار نبرید و بهطور مستقیم بروید سراغِ کُنش!پنج) نباید همۀ شخصیتها رسمی و دستوری صحبت کنند. به گفتوگوهای واقعی زندگی گوش دهید! بیشتر وقتها آدمها جملههای نادرست میسازند و به زبان میآورند. این نکته را در نوشتن دیالوگ مورد توجه قرار دهید!شش) صدای هر شخصیت را با توجه به ارزشها و باورها و ترسها و عیبها و ویژگیهای متفاوتی که دارد، متفاوت و خاصِ خودش بنویسید!هفت) در هر صحنه روی یک موضوع تمرکز کنید! [سعی کنید موضوعهای زیادی را در گفتوگوها نگنجانید! چراکه اینگونه هم دنبالکردن آن برای مخاطب دشوار میشود و هم حتی خود نویسنده سررشته موضوع را از دست خواهد داد][1] Robert Towneنکتهای برای پایانبندی:حتی موفقترین فیلمها از این الگو پیروی میکنند که قهرمان داستان در پایان میمیرد (مانند فیلم “همشهری کین”[1]، فیلم “زیبای آمریکایی”[2]، و …). بنابراین واقعاً نیازی به ساختن پایانی خوش نیست. آنچه بیشتر اهمیت دارد تجربههایی است که یک شخصیت خاکستری (با ویژگیهای هم خوب و هم بد) در طول داستان فیلم به دست میآورد.[1] Citizen Kane[2] American Beautyhttp://www.filmfamily.ir
نکتهها و نظریهها 1 2 4 دقیقه خواندن سه نکته کلیدی برای خلق شخصیت ضد قهرمان admin ۳۰ تیر, ۱۴۰۱ نکاتی برای فیلمنامهنویسی منبع: فیلمفمیلی ضد قهرمان/ پروانه احمدی“یک فیلمنامه خوب به من بدهید. من آن را هزار بار بهتر کارگردانی میکنم.” (جرج کیوکر[1])پیشنوشت:گاهی ممکن است در دام تردید و ترس بیفتید و از نوشتن فیلمنامه دست بکشید. معمولاً وقتی یک روزِ بد را پشت سر گذاشته باشید و بعد کسی در مورد فیلمنامه شما نظری منفی بدهد یا مطلبی را بخوانید که نگارش خیلی خوبی داشته باشد، بلافاصله نسبت به توانایی خود دچار تردید میشوید. ترس زادۀ پرسشهای ذهن شما است؛ پرسشهایی مانند: “آیا به نویسندهای بالاتر از سطحِ متوسط تبدیل خواهم شد؟” و “آیا از راه نوشتن میتوانم امورات زندگیم را بگذرانم؟” یک راه برای برونرفت از این آشفتگی ذهنی وجود دارد؛ این که ذهنتان را درست کنید و عادتهای تان را تغییر دهید. بهجای فکرهای منفی، مثبت بیندیشید. مثلاً بهجای اینکه به خودتان بگویید “فیلمنامهم مزخرف است”، بگویید “هنوز جا برای بهتر شدن دارد”. خودتان هنگام نوشتن باید لذت ببرید تا خواننده هم از آنچه مینویسید لذت ببرد. برای لذتبردن بنویسید نه برای رسیدن به نتیجهای ایدئال. از حرف مردم و بایدها و نبایدهای آنان خسته نشوید، زیرا بسیاری از ترسها و تردیدهایی که از جامعه به ما تلقین میشود واقعی نیستند. دلیلی ندارد که اندیشههای ثابت در جامعه را درستتر از اندیشه خودتان بدانید. بنابراین کارِ خودتان را انجام دهید، خودتان باشید، ترسهای تان را به اشتراک بگذارید، عادتهای تان را تغییر دهید، و داستانتان را بنویسید. اجازه ندهید که کسی شما را عقب نگه دارد. به تلاش در مسیر رسیدن به رؤیایتان ادامه دهید. داستانتان را به بهترین شکلی که مهارتش را دارید، بنویسید. اگر هر روز فقط یک صفحه بنویسید، سالی سه فیلمنامه خواهید نوشت. بنابراین اجازه ندهید که یک سال دیگر هم با حسرتِ بهپایان نرساندن ایدهتان سپری شود. اهداف را واقعبینانه تنظیم کنید و پایدار باشید. از همین اکنون شروع کنید! چند فیلمنامه بنویسید. در همایشها و مسابقهها شرکت کنید. در جمع نویسندگان وارد شوید. تا خودتان را ثابت نکنید هیچکس به شما فرصت نمیدهد. ممکن است به نظر برسد که این یک جمله انگیزشی است. اما حقیقت دارد که اگر به رفتن ادامه دهید موفقیت را خواهید یافت. البته همیشه طبق انتظار شما پیش نمیرود و ممکن است خیلی طول بکشد؛ شاید ده سال دیگر و شاید هم فردا. اما موفقیت را فقط در صورتی خواهید یافت که از تلاش و حرکت دست نکشید. برای جلب توجه دیگران ننویسید. برای خودتان بنویسید. برای یافتن صدای شخصیتان به افکار و احساسهای خود گوش دهید بدون اینکه آنها را قضاوت یا محدود کنید. به خودتان احترام بگذارید. سعی کنید با آنچه درونتان میگذرد ارتباط بگیرید. افکارتان را از فیلتر عبور ندهید، آنها را خاموش نکنید. رویکرد خودتان برای نوشتن و داستانگویی را کشف کنید. بنشینید و بنویسید و به خودتان اعتماد داشته باشید. این تنها راه است. آنچه در حال نوشتناش هستید را به پایان برسانید. مهم نیست چه احساسی نسبت به داستان فیلمنامه دارید. حتی اگر داستان آنگونه که انتظار داشتید پیش نرفته، آن را به پایان برسانید. این مهمترین تجربهای است که یک نویسنده میتواند داشته باشد. هیچوقت احساس بعد از به پایان رساندن اولین فیلمنامهتان را فراموش نکنید؛ احساس ریختن قلبتان روی کاغذ را، به غرور حاصل از آن بیاویزید.[1] George Cukorیک) به شخصیت مخالف یا ضد قهرمان، اصول اخلاقی قوی بدهید!دو) شخصیت مخالف (ضدّ قهرمان) را قضاوت نکنید!سه) شخصیت مخالف باید فکر کند که خودش قهرمان داستان است. [قرار نیست که ما اعمال دشمن را تأیید کنیم اما باید درک کنیم که چرا او این کارها را انجام میدهد و چرا دشمنی میکند]http://www.filmfamily.ir
نکتهها و نظریهها 0 2 5 دقیقه خواندن یازده نکته برای خلق شخصیت محوری admin ۲۵ تیر, ۱۴۰۱ منبع: فیلمفمیلییک) شخصیت محوری“فیلمهایی که طی سالها چندین و چند بار به تماشای آنها مینشینم بهخاطر طرح فیلمنامه شان نیست بلکه بهخاطر کاراکتر (شخصیت) درون فیلم است.” (مارتین اسکورسیزی)شخصیت اصلی فیلمنامه شما کیست؟ حتی اگر داستانی چندشخصیتی را مینویسید، باز هم باید یک قهرمان یا رهبر داشته باشید، زیرا تمرکز همزمان روی چند شخصیت برای مخاطب دشوار است و بهلحاظ کنش هم میتواند گیجکننده باشد. یادتان باشد که کنش از کشمکش ایجاد میشود و کشمکش زمانی رخ میدهد که یک شخصیت در معرض تصمیمگیری و مجبور به کُنش باشد. قهرمان باید فعال و کنشمند باشد و دست به عمل بزند، نهاینکه واکنش نشان دهد. انتخاب و تصمیمگیری را برای قهرمان داستان تان زیاد آسان نکنید، بلکه او را در محدودیتها و فشارهایی همچون مواجهه با ارزشهای اخلاقی، ارزشهای خانوادگی، قانون، محیط بسته، بی انصافی و دروغگویی رقیب، محدودیت زمانی و غیره قرار دهید!دو) ویژگی خاکستریشخصیت سیاه یا سفید خلق نکنید! بگذارید قهرمان داستان تصمیمهای خوب و بد بگیرد. هیچکس بهطور کامل خوب یا بد نیست، بلکه انواع انتخابهای خوب یا بد است که شخصیتی پیچیده را شکل میدهد.سه) نامگذاریبه ویژگی اصلی شخصیت محوری داستان تان رجوع کنید! آیا او یک رهبر و فرماندهای پیروز است یا یک بازنده؟ نامی مناسب با او را برایش انتخاب کنید!چهار) نقطه ضعفاز خودتان بپرسید که نقطهضعف شخصیت محوری چگونه به دیگران آسیب میرساند؟ مثلاً آیا شخصیتی فرصتطلب است یا …پنج) ترس“یک نفر به دردسر میافتد، سپس از آن رها میشود. مردم عاشق این داستان هستند. آنها هیچوقت از این داستان خسته نمیشوند.” (کرت وانهگت)ترسهای وجودیِ شخصیت محوری یا قهرمان داستان را بشناسید؛ نه فقط ترس از مار یا تاریکی و مانند اینها، بلکه ترس از مرگ یا طردشدن یا از دست دادن آزادی و غیره. ترس میتواند نقطه شروع خوبی برای ایدههای شما باشد. قهرمان شما از چه چیزی بیشتر میترسد؟ حادثه محرّک دقیقاً همان جایی است که شخصیت اصلی باید با بدترین ترسِ خود روبهرو شود. تغییر از ترس به شجاعت میتواند مسیر قهرمان را تعریف کند؛ از تلاش او برای روبهرو نشدن با این ترس گرفته تا یادگرفتن از آن و حتی مقابله با آن. این یک هسته داستانیِ خوب است که مردم بارها از آن حکایتها ساختهاند. اگر داستان شما در این مورد باشد، شانس بسیار خوبی دارید که نوشتهتان مورد توجه واقع شود. بنابراین شخصیتها را به چالش بکشید و مجبورشان کنید که با ترسهای خود کنار بیایند. آنها را در حفاظ امن قرار ندهید!ویژگیهای شخصیت محوریشش) رفتارویژگی رفتاری خاص قهرمان داستان شما چیست؟ مثلاً آیا او خیلی شجاع است یا چه؟هفت) رازراز، همان کشمکش درونی است. چه حسی درون شخصیت محوری وجود دارد که باید از دیگران پنهان شود؟هشت) درسقهرمان برای رسیدن به خواستههایش باید چه درسی بیاموزد؟ بیشتر وقتها این درس به کشمکشها و ضعفهای درونی او مربوط میشود. بگذارید گذشتۀ قهرمان به او درسی بدهد! هنگام خلق شخصیت قهرمان به گذشتۀ او توجه کنید و گذشته را همچون زخمی که هنوز خوب نشده و هر لحظه ممکن است پاره شود، در نظر بگیرید! یک ضعف، یک راز یا یک عادت که از گذشته آمده، میتواند دردسر بزرگی را در زمان حال ایجاد کند و قهرمان، پیش از اینکه از زخم گذشته رها شده باشد، باید یاد بگیرد که فراتر از گذشتهاش رشد کند.نُه) یک تفاوتچیزی که شخصیت محوری را از دیگر شخصیتها متمایز میکند چیست؟ آیا او اصرار دارد هرجومرج ایجاد کند یا چه؟دَه) یک تناقضتناقض، سلاح پنهان شما برای عمقبخشیدن به شخصیت است. به قهرمانتان یک ویژگی غیر منتظره بدهید که حتی شبیه تناقض باشد؛ مثلاً یک روحانی شریف و راستگو باشد که به کسی تیراندازی میکند.یازده) انگیزهاگر تمام ده مورد قبل را بهدرستی تنظیم کنید انگیزه نیز آشکار خواهد شد، زیرا همۀ موارد بیان شده باعث ایجاد انگیزه در قهرمان میشود. یادتان باشد که میلِ شخصیت فقط هدف بیرونی او است و او نیازی برای رسیدن به این میل و خواسته ندارد، بااینحال داستان شما بر اساس این میل پیش میرود زیرا هدف اصلی این است که قهرمان درسی یاد بگیرد و به آرامش درونی برسد.
نقد و مقاله 1 2 23 ثانیه خواندنبررسی جلوههای سینمای فیلم کوتاه در شعرهای یانیس ریتسوس admin ۲۲ تیر, ۱۴۰۱ بررسی جلوههای سینمای فیلم کوتاه در مجموعه شعرهای یانیس ریتسوس با تکیه بر ویژگیهای فیلمنامه کوتاهنویسنده: پروانه احمدیفیلم کوتاه/ این مقاله را میتوانید در تارنمای انجمن سینمای جوانان ایران از طریق پیوند زیر مطالعه کنید.https://b2n.ir/n15166http://www.filmfamily.ir
نکتهها و نظریهها 0 0 1 دقیقه خواندن پنج نکته برای نگارش صفحههای آغازین فیلمنامه admin ۱۶ تیر, ۱۴۰۱ نکتههایی برای فیلمنامه و فیلمنامهنویسیمنبع: فیلمفمیلی فیلمنامه و فیلمنامهنویسیفیلمنامه و فیلمنامهنویسی“اگر در سکانس سوم دچار مشکل شدهاید، بدانید که مشکل اصلی در سکانس اول است.” (بیلی وایلدر)یک) با فلاشبک (بازگشت به گذشته) شروع نکنید! [ابتدا باید قهرمان داستان و هدف بیرونی او را به مخاطب نشان دهید. پس از اینکه میانِ او و مخاطب ایجاد ارتباط کردید، اگر لازم شد، از بازگشت به گذشته استفاده کنید. به یاد داشته باشید که خاطرههای گذشته تنها زمانی معنا دارند که بر آنچه در حال حاضر وجود دارد بهشدّت اثر بگذارند]دو) صفحه نخست را زیاد شلوغ نکنید! [با یک پاراگراف شروع کنید و بیشترِ فضای صفحه را خالی بگذارید]سه) سعی کنید بلافاصله با یک کُنش شروع کنید! [شروع کنشمند، بهویژه در صفحه نخست، به ایجاد چالش و تعلیق کمک میکند]چهار) بهتر است که کُنشِ صفحه نخست بر عهده شخصیت اصلی باشد و حسِ کنجکاوی و اجازه کشف را به مخاطب بدهد!پنج) سعی کنید از تکگویی دوری کنید! [صفحه نخست بهتر است فقط کُنش نداشته باشد بلکه باید کمی هم گفتگوی کوتاه در آن ایجاد کنید]http://www.filmfamily.irhttps://twitter.com/FilmFamilySite
نکتهها و نظریهها 0 0 5 دقیقه خواندن هجده نکته ضروری برای فیلمنامهنویسی admin ۱۳ تیر, ۱۴۰۱ نکاتی برای فیلمنامه و فیلمنامهنویسی منبع: فیلمفمیلی فیلمنامه و فیلمنامهنویسییک) به یک ژانر خاص پایبند باشید! [مخاطبِ خود را بشناسید و اگر تازه شروع به کار فیلمنامهنویسی کردهاید فقط روی یک ژانر تمرکز کنید! بعدها میتوانید ترکیبی از ژانرها را امتحان کنید] دو) خودتان را محدود نکنید! [هرچه به ذهنتان میآید را در همان نسخه اولیه بنویسید! نواقص و معایب را میتوان در بازنویسیها برطرف کرد] سه) با قهرمان خود همدل باشید! [همدلی را با همدردی اشتباه نگیرید! شما باید قهرمان را درک کنید نه اینکه کارهایش را تأیید کنید. قهرمان را بیش از اندازه خوب جلوه ندهید! او را چنان بشناسید که بدانید چگونه واردش کنید به جهنمی از مشکلات و سپس بکشیدش بیرون] چهار) بگذارید قهرمان و ضد قهرمانِ داستانتان، هر دو، یک چیز را بخواهند اما با برنامهها و اصول متفاوت. [قهرمان را در یک اتاق تصور کنید. بگذارید ضد قهرمان وارد همان اتاق شود! موقعیتهایی را ایجاد کنید که آنها بهخاطر روشها و باورها و جهانبینیهای متفاوت باهم به تضاد برسند! کلید شما، کشمکش است] به قول سید فیلد: “همهی درام کشمکش است. بدون کشمکش، کنش وجود ندارد. بدون کنش، شخصیت وجود ندارد. بدون شخصیت، داستان وجود ندارد. و بدون داستان، فیلمنامه وجود ندارد.” پنج) زیاد فکر نکنید. بهجای آن، بنویسید! [بنشینید و بنویسید! مهم نیست که چه میشود. فقط شروع کنید با یک واژه، با یک جمله] شش) طرحهای فرعی را به لایههای دیگری از درونمایه داستانتان اضافه کنید! [منظور از طرح فرعی صرفاً یک داستان عاشقانه نیست بلکه طرحی است که به پرسش درونمایه از زاویهای دیگر نگاه میکند.] “وقتی یک داستانِ خوب به پایان میرسد طرح آن بهندرت در یاد میماند اما موقعیتها و شخصیتها و گاهی آنچه آن را تِم مینامیم به یاد میمانند.” (الکساندر مکندریک ) هفت) غافلگیری ایجاد کنید! [شاید مهمترین بخش همین باشد! یک انتظار خاص را در خواننده بهوجود آورید و سپس با به چالشکشیدن آن، نتیجهای متفاوت از آنچه انتظار میرفت را ارائه کنید] “به خواننده چیزی را بدهید که میخواهد، اما نه به روشی که انتظارش رادارد.” (ویلیام گلدمن ) هشت) با یک پرسش بزرگ شروع کنید و مخاطب را تا پایان در تعلیق نگه دارید! نه) برای تصمیمگیری قهرمان، یک محدوده زمانی قرار دهید تا در آن محدوده ایجاد حرکت شود. [به هر جمله که مینویسید دقت کنید و مطمئن شوید که داستان را با تصویرها و کُنشهای جذاب ارائه میکنید! زمان را برای نوشتن توصیفها هدر ندهید بلکه شخصیت را از طریق کُنش آشکار کنید] “ما باید مخاطب را هدایت کنیم که از رفتار بیرونی پِی به درون شخصیت ببرد.” (رابرت مککی) ده) قالب نوشتارتان در قالبِ نما ها باشد! [آنچه مینویسید قرار است یک فیلم باشد نه یک رمان. قرار است نوشته شما فیلم شود نه کتاب صوتی. پس توصیفها را در کنشها پیاده کنید! هر جمله را طوری بنویسید که خواننده بفهمد چه چیزی را قرار است روی پرده ببیند. تصویری و دیدنی بنویسید. توضیح ندهید] یازده) گفتو گو کُنش است و باید باعث ایجاد کشمکش شود. دوازده) برای قهرمان داستان اسمی را انتخاب کنید که نهتنها مناسب او باشد بلکه شخصیت او را توصیف کند! [یک اسم تصادفی انتخاب نکنید] سیزده) هیچ صحنهای را بدون تضاد و کشمکش رها نکنید! “هر صحنه باید بهتنهایی یک درام باشد. موزائیکی از درامهای کوچک است که تصویر کامل را میسازد.” (جینی مکفرسون ) چهارده) برای شرح صحنه توضیح اضافی (مانند ورود و خروج شخصیت به اتاق) ننویسید بلکه بروید سرِ اصل مطلب! پانزده) سرفصل و طرح منسجمی داشته باشید! شانزده) مطلقاً از روش فیلمنامهنویس مورد علاقهتان کُپی نکنید! هفده) همان اولین عنوانی که به ذهنتان میرسد را فوراً روی فیلمنامهتان نگذارید! [عنوان فیلمنامه، اولین خط اثر شما است و مخاطب بر اساس آن تصمیم میگیرد که آیا به اثر شما توجه نشان دهد یا خیر] هجده) حواستان باشد که از چه کسانی در مورد فیلمنامهتان نظر میخواهید! [مطمئن شوید که آنها همان مخاطبان مورد نظر فیلمنامه شما هستند. اگر چنین باشد و نکات اصلاحی آنها در رابطه با همان چیزی باشد که قصد داشته اید در فیلمنامهتان بگوئید، پس آن نکات را بپذیرید و متن را اصلاح کنید]http://www.filmfamily.ir