تاریخ سینما 0 ۱۹ مهر, ۱۴۰۱4 دقیقه خواندن 147مردی با دوربین فیلمبرداریفیلمی میانه مانیفست سیاسی و سینماییمتن از: پروانه احمدی “مردی با دوربین فیلمبرداری”؛ فیلمی به کارگردانی ورتوف در سال 1929.شهر کوچک اودسا در حال بیدارشدن است. روزی در راه است همچون روزهای دیگر. مردی، با دوربین، از شانههای شهر عبور میکند و ریتم زندگیهایی که با آن روبهرو میشود را ضبط میکند.این فیلمی است بی واژه، بی زیرنویس، بی بازیگر، و بی دکور. تدوین، نقش اصلی را در آن ایفا میکند. هدف ژیگا ورتوف (با نامِ اصلی دنیس کافمن) آن است که ثابت کند سینما تنها وقتی که از روایت فاصله میگیرد میتواند واقعیت را بازتاب دهد. او در شروع فیلم به ما میگوید: “این یک آزمایش است به هدفِ ایجادِ یک زبانِ سینماییِ مطلق که واقعا بینالمللی باشد و کاملا جدا از زبانِ تئاتر و ادبیات.”در ابتدای فیلم، ما در آماده شدن سالنی که قرار است فیلم را در آن تماشا کنیم شریک میشویم. تماشاگر، هم در فیلم است و هم برابرِ فیلم؛ هم تماشاگر است و هم بازیگر. نمونهای عملی از نظریه فاصلهگذاری برشت است. سپس ارکستر اضافه میشود که باید، طبق دستورات ورتوف، صدای ساعت را بنوازد تا مفهوم زمان را که بر کل فیلم چیره است در مرکز قرار دهد. آنگاه به اتاق یک زن میرویم که روی دیوار اتاقش پوستر یک فیلم سینمایی داستانی نصب شده است. همین پوستر باز هم در ادامه فیلم ظاهر میشود تا ورتوف بر رد پای سینمای داستانی تأکید کند.مضمونِ “نگاه” در این فیلم بسیار مهم است. عروسکهای داخل پنجرهها، مانکنهای بیجان که به ما نگاه میکنند، و پنجرههایی که انگار چشم شهر میشوند، همگی در خدمت تأکید بر نظریه زیباییشناختی کینو-پراودا یا همان سینما-چشم ورتوف اند. همچنین تناوب، میانِ زاویههای بسته و باز از شهر، ایجاد پویایی میکند و به ما امکان میدهد تا آنچه را که عادت به دیدناش نداریم ببینیم.در این فیلم که به کمک میخائیل کافمن -برادر ورتوف- فیلمبرداری و به کمکِ الیزاوتا سویلووا -همسر ورتوف- تدوین شده، 450 عکس در بیش از 67 دقیقه گرفته شده است که ما را با دشواریِ انتخاب روبهرو میکند زیرا هیچ تصویری در آن بی اهمیت نیست. هرچند فیلم ظاهری مستند دارد اما ورتوف، به یاریِ تکنیکهای تدوین که از فیلمهای داستانی وام گرفته، به طورِ متناقض، تلاش میکند در حالی که حقیقت را نشان میدهد آن را پنهان کند. او واقعیت را آنچنان که هست نشان نمیدهد بلکه آنچنان که باید باشد نشان میدهد زیرا جدا از اهداف زیباییشناختی، اهداف سیاسی دارد. نمونه صحنههای دارای پیام تاریخی-سیاسی در این فیلم قابل توجه اند. تدوینِ متناوب میان کار آرایشگر و کارگری که زغال را در شومینه قرار میدهد باعث ایجاد تأمل در مورد مفهومِ “کار” میشود. نمای نزدیک از دستهای کثیف کارگران با نمای نزدیک چهرهها در تضاد است. “صورت” بهنوعی نماد اوقات فراغت یا بیکاری است در حالی که بازوی کارگر نماد ابزارِ کار. در این صحنه ورتوف از تدوینِ جایگزین برای رساندن پیامی صریحا سیاسی استفاده میکند؛ همچنان در صحنهای که کلیسا را در مقابل باشگاه کارگران که لنین ساخته بود نشان میدهد و صحنهای که کارگران، پس از نوشیدن الکل، از کلاب به سمت باشگاه کارگران میروند.مردی با دوربین فیلمبرداری، فیلمی در میانه مانیفست سیاسی و سینمایی، با فرم و محتوای قابل بحث، از ارکان مهم و قابل ذکر تاریخ سینما است.منبع: http://www.filmfamily.ir اشتراک در فیسبوک اشتراک در توییتر