پرواز در وضعیتِ چراغ‌خاموش/ یادداشتی بر فیلم حمید تمجیدی

نویسنده: پروانه احمدی

 

حمید تمجیدی و “پرنده مردنی ست”/ چکیده داستان:

زنی به نام سیما دختری نوجوان به نام سارا دارد. او که پیش‌تر از شوهر معتاد و متجاوزش جدا  شده، برای نجات زندگی دخترش، از ایران فرار می‌کند. پدر سیما -حاج‌صادق- یک دوست ایرانی به نام سنایی در کشور مقصد دارد و از او خواسته است که از این مادر و دختر حمایت کند. در ابتدا همه چیز به‌ظاهر خوب پیش می‌رود به غیر از کنترل بحران‌های اخلاقی سارا که برای سیما نگران‌کننده است. رفته‌رفته نازایی همسر سنایی -شیرین- هم دردسر تازه‌ای را پیش پای سیما می‌گذارد و او را متوجه این مسأله می‌کند که موقعیت جدید چیزی نیست که انتظارش را داشته است. سیما برای عبور از هر چالش راه‌حلی را انتخاب می‌کند اما چالش‌های غیرمنتظره‌ زندگی دست‌بردار نیستند و هر بار سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌شوند. او سرانجام ناچار می‌شود که تصمیمی خطرناک بگیرد…

شناسنامه فیلم:

نویسنده، تهیه‌کننده، و کارگردان: حمید تمجیدی / بازیگران: ملیکا پیروزان، مجید تقی‌نژاد عمران، فرانک خانی، مژگان باقی، فرین تقی‌نژاد عمران، سینا ادهم خیابانی، کیوان صاحب جمعی / تدوین‌گر: نکیسا تمجیدی / مدیر فیلم‌برداری: سینا ادهم خیابانی / طراح پوستر: سارا ادهم خیابانی / موسیقی متن: حمید تمجیدی و پرهام پرواس / محصول 2016

برای آنان که از سویی با اشعار فروغ فرخ‌زاد و از سوی دیگر با ردّ پای ادبیات در سینمای حمید تمجیدی آشنایی دارند عنوان این فیلم -پرنده مردنی ست- سرنخ‌هایی از درونمایه‌ آن می‌دهد. یافتن گره پیوندِ این نخ‌ها و چگونگیِ تفسیر آن است که از نگاهی به نگاه دیگر متفاوت می‌شود.

این یادداشت، با تلاش در واکاوی مفهوم “پرنده مردنی ست”، نشانه‌هایی از مفهوم شعر فروغ را میان روابط افراد در یک جامعه‌ انسانی جستجو می‌کند. در این مرحله به نظریه‌ جامعه‌شناختی آنومی نزدیک می‌شود و، بر اساس آن، چگونگی تصویرسازیِ داستانی این نشانه‌ها در فیلم تمجیدی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

فروغ شعرش را این‌گونه سروده است (با اندکی تلخیص) :

دلم گرفته است

به ایوان می‌روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده‌ی شب می‌کشم

چراغ‌های رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد

پرواز را بخاطر بسپار

پرنده مردنی ست

شب در این شعر با اندوه و یأس همرا می‌شود. فروغ شبی را توصیف می‌کند که با آن آشنا ایم -شبِ تنهایی؛ تنهایی‌های تاریک زندگی خانوادگی و تنهایی یک زن پس از متارکه‌اش. شخصیت سیما -شخصیت محوری فیلم- سیمایی از تنهایی و اندوه فروغ است. او از درون یک زندگی خانوادگی سرشار از تنهایی بیرون جهیده است. شوهرش به مدت پانزده سال، مست و معتاد و لایعقل، او را به باد کتک و تحقیر گرفته و دلیل تحمل طولانی آن وضعیت سارا بوده است. حالا اما سارا نیز با مادر درمی‌افتد و او را عقده‌ای و کلفَت خطاب می‌کند و حتی پا را فراتر می‌گذارد و می‌گوید “به‌م ثابت شد حق با بابام بود” و “شیوه‌ی زندگی تو غلط بود”. همه‌ این زخم‌ها بار تنهایی و یأس سیما را بیشتر می‌کند تا جایی که به شیرین می‌گوید “اگه با عقل الانم برگردم به گذشته عمراً بچه‌دار شم. غیر از بدبختی و دردسر هیچی دیگه نداره”.

نمایی از فیلم حمید تمجیدی
نمایی از فیلم حمید تمجیدی

فروغ در این شب تاریک روزنه‌ای را می‌جوید که اگر آن را بیابد راه به جایی می‌برد ولی گویی چراغ‌های رابطه تاریک اند و هیچ روزنه‌ای نیست. روابط همچون چراغی می‌توانند روزنه‌ای به بیرون باز کنند؛ به جهان، به آدم‌های ساده و خوش‌بخت. برای سیما دری گشوده نمی‌شود زیرا چراغ روابطش یکی پس از دیگری خاموش می‌شوند؛ شوهرش معتاد، دخترش نافرمان، برادرش متجاوز، پدرش شرم دارد سیما را دختر خود بنامد و هنگام معرفی او به سنایی می‌گوید “از اقوامه”، شیرین برابر سیما خودخواه می‌شود، و سرانجام، سنایی. شاید تمجیدی به‌عمد این وجه تسمیه را برای سنایی انتخاب کرده است. سنا به معنای روشنی است. سنایی می‌توانست همان چراغ رابطه برای سیما باشد. او در سکانسی که در طبیعت تاب می‌خورد سیما را به آفتاب معرفی می‌کند و دعوتش می‌کند به مهمانی گنجشک‌ها و می‌گوید “بیا یه دقیقه بشین و از این هوای خوب و صدای پرنده‌ها لذت ببر”. او سیما را پناه می‌دهد و برایش ماشین و موبایل و کار و خانه فراهم می‌کند. او می‌توانست همان روزنه‌‌ای باشد در تاریکی روابط سیما. اما بیهوده بود و بی سرانجام.

نمایی از فیلم حمید تمجیدی "پرنده مردنی ست"
نمایی از فیلم حمید تمجیدی “پرنده مردنی ست”
نمایی از فیلم حمید تمجیدی "پرنده مردنی ست"
نمایی از فیلم حمید تمجیدی “پرنده مردنی ست”

سیما به‌نظر می‌رسد پُر است از حسرت زندگی نازیسته‌ش (“همه می‌رن پشت میز، قسمت من شد پشت سینک”) اما می‌خواهد سارا را به زندگی برساند (“تو عبرت بگیر. توی زندگی انتخابِ درست کن که به سرنوشت من دچار نشی”). او مانند کسی است که فریاد می‌زند من تاریک ام اما، از غایت این تاریکی، تو به شکفتن و روشنی می‌رسی. همان که فروغ می‌سراید: پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست. با مرگ پرنده، پرواز نمی‌میرد (نوزاد سیما پا به زندگی می‌گذارد تا در دامن ویدا سلامت -دوست پزشک سیما- رشد یابد). مفهوم متعالی پرواز جاودانه است حتی اگر مصداق عینی آن به چشم نیاید. شبی که هیچ نشانه‌ای از صبح ندارد به این مفهوم نیست که اصلاً صبحی وجود ندارد. سیما پرواز کرد همچون انسان دردمندی که میان هجوم تاریکی‌ها روشنیِ وجودش و فتیله‌ احساسش را بالا کشید و ستاره‌ای شد برای شبِ ناآگاهی و جرقه‌ای شد به ذهنِ مخاطب فیلم. او صورتِ تاریکی را خراش داد تا بگوید من مصداق انسان ام. با نابودی من انسانیت نابود نمی‌شود. گاهی باید خود را فدا کرد. اگر پرنده مهم باشد با مرگ او همه چیز تمام می‌شود درحالیکه پرواز است که مهم است و ماندنی. تلاشی که سیما برای رهایی از اسارتِ زور می‌کند (جدایی‌ش از شوهر. دادخواهی‌ش از شوهر. ورودش به یک جغرافیای ناشناخته برای زندگی بهتر. پذیرفتن پیشنهاد رحِم اجاره‌ای. و، درنهایت، ربودن نوزاد خودش) عرض زندگی او و کیفیت ماندگار پروازش را شکل می‌دهد. مگر نه اینکه سمیه (دختر دوست خانوادگی سنایی؛ دختری که به بیماری سرطان مبتلا ست ولی بسیار روحیه و انرژی دارد) اتاقش را با شعر فروغ زینت داده و با تکیه بر این شعر معتقد است که “برای من طول زندگی مهم نیست. عرضش مهمه.” مگر نه اینکه شیرین به سیما (در پاسخ ندامت سیما بابتِ خروجش از ایران و گلایه‌‌اش از عدم درک سارا) می‌گوید “مهم اینه که تو کاری که فکر می‌کردی درسته رو انجام دادی. سارا یه روزی بالأخره می‌فهمه.” بنابراین با مرگ سیما اثر پروازش پایان نمی‌یابد زیرا تلنگری می‌شود بر این تفکر که چرا انسان‌ها همدیگر را به آفتاب معرفی نمی‌کنند و فقط دنبال خوشبختی فردی خود اند؟

یکی از دلایل فردگرایی منفی در روابط انسان امروز آنومی است. آنومی اصطلاحاً به وضعیتی گفته می‌شود که کارهایی بدون در نظر گرفتن هنجارها انجام می‌گیرد و آسیب‌هایی در پی دارد. تئوری آنومی، در جامعه‌شناسی، دو صاحب‌نظر اصلی دارد؛ یکی دورکیم به‌عنوان پایه‌گذار و دیگری مرتن به‌عنوان کسی که این تئوری را بسط داد و نظام‌مند کرد. در تعریف دورکیم، آنومی به معنای فساد و انحراف اخلاقی است که هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی مطرح است. معمولاً اگر شرایط یک جامعه آنومیک و نابسامان شود میان افراد هم ایجاد آنومی می‌کند. زیرا دیگر نهاد نظارت و راهنمایی اخلاقی کارایی‌اش را از دست می‌دهد و هر کس تنها هدف‌های شخصی‌اش را دنبال می‌کند. هنجارهای اجتماعی شیوه‌های تعیین‌کننده‌ رفتار در کنش متقابل میان انسان‌ها هستند و چنانچه قدرت نظم‌دادن به رفتار را نداشته باشند افراد جامعه نسبت به آن بی تفاوت می‌‌شوند و وضعیت ناهنجاری پیش می‌آید. هرچند شعر فروغ، همچنین فیلم تمجیدی، نگاهی انسانی دارد و، به دور از مذهب و سیاست، به تنهایی‌ها و ناامیدی‌ها و درگیری‌های شخصی می‌پردازد اما ریشه‌ تاریکی روابط را به‌نوعی می‌توان در سطحی کلان‌تر ردیابی کرد. این سطح کلان‌تر گاهی بندهای قانونی اصلاح‌نشده است. در فیلم “پرنده مردنی ست”، زمانی که سیما متارکه می‌کند و شوهر سابق‌ش دوباره به سراغش می‌رود و او را کتک می‌زند و به او تجاوز می‌کند قانون بابت ضرب و جرح از شوهر دیه می‌گیرد و او را زندان می‌برد اما تجاوز را در حکم رجوع مرد به زن می‌شناسد و سیما را ملزم به بازگشت به زندگی سابق‌ش می‌کند. این نوع از قوانین در صورت عدم بازنگری موجب بی تفاوتی افراد به هنجارهای رفتاری می‌شود. بنابراین سیما را به فکر فرار از کشور و شوهرش را به فکر افزایش خشونت می‌اندازد. تزلزل اخلاقی نیز همچون روشی برای بقای اجتماعی شکل می‌گیرد. عادی شدن دروغ‌گویی از مصادیق تزلزل اخلاقی و آنومی است. در فیلم، بیشتر شخصیت‌ها پنهان‌کاری می‌کنند و به‌نوعی به همدیگر دروغ می‌گویند. سنایی با سیما آمیزش ندارد اما آن را از شیرین پنهان می‌کند و سبب خوددرگیری روانی شیرین می‌شود. سیما از شوهر سابق‌ش حامله است اما اجازه می‌دهد آن را نطفه‌ بسته شده از آمیزش با سنایی بدانند. ویدا پزشک است و از حقیقت ماجرای حاملگی سیما باخبر اما سیما را تشویق به پنهان کردن قضیه و دروغ‌گویی می‌کند. سارا در اوایل فیلم در مورد رابطه‌ خودش با سعید (دانشجوی جوانی که کارمند سنایی است) دروغ می‌بافد. سیما برگه‌های سفید را امضا می‌کند تا ویدا در صورت لزوم هر دروغی که خواست را به نام سیما تحویل پلیس دهد. انگار هر کدام از این افراد تنها به فکر هدف خودشان اند. سنایی بچه می‌خواهد بنابراین، بااینکه زندگی و جان‌ش را مدیون حاج‌صادق است و به قول خودش “هر کاری براش بکنم کمه”، برای رسیدن به هدف خود از کمک به دختر حاج‌صادق صرف‌نظر و او را تا پای جان تعقیب می‌کند. سیما و شیرین نیز هر کدام بر اساس هدف خودشان رفتار می‌کنند. باید پرسید که آیا این ناهنجاری‌ها فردی است یا سیاست‌های حاکم نیز در این آنومی نقش دارد؟ و اساساً چرا افراد برآمده از یک جامعه‌ مذهبی-اخلاقی به بدمن‌های هنجارشکن تبدیل می‌شوند؟ آیا این نهاد نظارت نیست که کارایی خود را از دست داده و آنومیک شده است؟ به‌هرحال فروغ در این شعر از وجود تنگ‌نظری، دروغ، ریاکاری، و فریب در جامعه به‌شدت اظهار نگرانی کرده است. نگرانی او در داستان فیلم تمجیدی در قالب آنومی روابط روایت می‌شود. چراغ‌های رابطه رو به خاموشی گراییده است اما با تمرین انسانیت شاید بتوان دوباره گرم‌ش کرد؛ آنچنانکه، در فیلم، ویدا برای سیما رفاقت می‌کند.

نمایی از فیلم حمید تمجیدی "پرنده مردنی ست"
نمایی از فیلم حمید تمجیدی “پرنده مردنی ست”

شعر و فیلم، هر دو، عصاره‌ای اند از زندگی و مرگ/عشق و ناامیدی. قلب عشق، آزادی و گذشت است وگرنه، تهی از این دو، یک بیماری روانی به حساب می‌آید. تنها در اثر رابطه‌های صحیح انسانی است که مفهوم عشق گسترش می‌یابد و به امر مشترکی میان انسان‌ها تبدیل خواهد شد. شاید وظیفه‌ هنرمند بسط ذهن مشترک عشق است. سارا در روند پیشرفت داستان فیلم به سطحی از این ذهن مشترک می‌رسد و به مادرش می‌گوید “من حاضرم به خاطر تو هر کاری بکنم.” اگر نقش هنرمند را شناسایی دردهای حقیقی و مشترک اجتماع و شناساندن این دردها به همگان در یک قالب هنری مناسب بدانیم فروغ و تمجیدی این نقش را هر کدام در رسانه‌ خود انجام داده‌اند. پیام آنها می‌تواند آزادی و رهایی باشد.‌

حمید تمجیدی این فیلم را پس از مهاجرت‌ش ساخت. پیش از آن نیز، به نظر می‌رسد، در فیلم “گُل سرخ” (1368) و در سریال “مزد ترس” (1371) رشته‌هایی را از رمان اومبرتو اکو -نام گل سرخ- الهام گرفته بود، همچنان که فیلم “شب بی پایان” (1378) رمانی از آگاتا کریستی را به یاد می‌آورد و مجموعه تلویزیونی “عقیق” (1368) نیز بر اساس داستانی واقعی روایت شده است. او به دلیل مهارتی که در استفاده از مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها و شاخصه‌ها در آثارش دارد (یکی از این شاخصه‌ها برداشت آزاد از ادبیات است) به‌درستی می‌تواند به‌عنوان یک کارگردان مؤلف به حساب آید. سینمای او با برند معتبر خودش شناخته می‌شود. نظریه‌ مؤلف، دیدگاهی انتقادی است که اواخر دهه‌ی 1940 میلادی در فرانسه مطرح شد. طبق این نظریه، سبک و خلاقیت خاص یک کارگردان به او جایگاه یک مؤلف را می‌دهد و بدون دانستن نام سازنده‌ فیلم، از روی نشانه‌های مختص سینمای او، می‌توان به نام‌ش پی برد. در ادامه به فهرستی دیگر از این مؤلفه‌‌ها در آثار او اشاره می‌شود.

در “پرنده مردنی ست” موسیقی از همان نمای آغازین فیلم خبر از اثر حمید تمجیدی می‌دهد. موسیقی متن فیلم همان تم آشنای موسیقی “بازی با مرگ” را دارد که تمجیدی در ساخت آن با پرهام پرواس همکاری داشته است. این همکاری، پیش‌تر، در “شب بی پایان” هم صورت گرفته بود. دیگر اینکه صحنه‌ای از “بازی با مرگ” از تلویزیون منزل سیما پخش می‌شود که در “شب بی پایان” هم از تلویزیون پخش شده بود و فیلم‌ساز اینجا بار دیگر از این ارجاع بینامتنی استفاده می‌کند. از طرفی، با آگاهی از پیشینه‌ آثار تمجیدی می‌توانیم حدس بزنیم که با درامی اجتماعی -پلیسی روبه‌رو ایم و منظور از اجتماع کوچک‌ترین نهاد آن یعنی خانواده است. همین انتظار نیز برآورده می‌شود. او همچنین از حضور تصویر و صدای خودش به عنوان ردپای مؤلف بهره می‌برد؛ حضوری که در بیشتر آثارش رنگ دارد.

هرچند موسیقی در بیشتر آثار تمجیدی مانند یک عنصر کلیدی عمل می‌کند و نقش مؤثر در حال و هوای فیلم دارد اما در “پرنده مردنی ست” به‌طور ویژه به آن فضا داده می‌شود. گویی ادای دین فیلم‌ساز است به برخی از بزرگان موسیقی ایران. او مفهوم عشق و وفاداری را نه تنها از لابه‌لای شعر فروغ بلکه از خلال تصنیف‌های قدیمی ایران (با صدای بنان و قمرالملوک وزیری و جواد بدیع‌زاده) بازتاب می‌دهد. سمیه شخصیتی است که او را هرگز در فیلم نمی‌بینیم زیرا برای همیشه به ایران بازگشته است اما هر آنچه در فیلم به آن ارجاع داده می‌شود با سمیه و وسایل اتاقش مرتبط است: ازجمله دیوان فروغ و کتاب “تصنیف‌ها و ترانه‌های ایران‌زمین”. آیا سمیه نمادی از قلب و فکر فیلم‌ساز نیست که به ایران رفته است؟ آیا چالش عشق و وفاداری می‌تواند نمادی از چالش میان دل و عقل باشد؟ در سکانسی دوست‌دختر سعید به اومی‌گوید که “من عاشق تو نیستم ولی فکر می‌کنم هیچکی نمی‌تونه جای تو رو بگیره.” شاید این گفتگوی درونی تمجیدی باشد با ایران. شاید.

در مورد فیلم‌نامه، تمجیدی با انتخاب فرم نامتعارف روایت، درک داوریِ مخاطب را به چالش می‌کِشد. صحنه‌ها و سکانس‌ها پس و پیش می‌شوند تا هم‌زمان که از نظر عاطفی با داستان پیش می‌رویم هوش‌مان را هم بیازماییم و چه بسا به اشتباه بیفتیم. برای نمونه، در صحنه‌ای که سیما با کژال (دوست سارا) تماس تلفنی برقرار می‌کند تا از سارا خبر بگیرد کسی که او را در تصویر نمی‌بینیم‌ عروسکی را برای کژال پرتاب می‌کند. حدسِ این نکته که او سعید است یا سارا یا شخصی دیگر نیاز به تمرکز دارد. همچنین در بیشتر طول فیلم از خلق و خوی سارا فاصله می‌گیریم و به اخلاق سعید نزدیک می‌شویم. اما صحنه‌ آشکار شدن ارتباط کژال با سعید و فاش شدن بلایی که بر جسم و روان سارا وارد آمده قضاوت‌مان را تغییر می‌دهد. شبیه این داوری در مورد سیما اتفاق می‌افتد. پذیرش این مسأله که سیما تن به پیشنهاد بارور شدن از سنایی داده او را در معرض قضاوت اخلاقی قرار می‌دهد. اما واژگونی انتظارات، مخاطب را بار دیگر از داوری زودهنگام شرمنده می‌کند. درمجموع به نظر می‌رسد پس از دیدن این فیلم آنچه به خاطر می‌ماند پرواز بر فراز آنومی باشد. میان روابط غرق شده در ناهنجاری‌های رفتاری و اخلاقی، یک زن می‌کوشد پرنده‌ای باشد که تا پایان پرواز کند؛ تا مرگ. مجسمه‌‌ فرشته‌ بال‌دار که به‌طور نمادین در فیلم به کار رفته می‌تواند همین زن باشد؛ می‌تواند سیما باشد یا فروغ. یا حتی خود حمید تمجیدی. و هر کس دیگر که در چرخه‌ تولد و رشد ردی از پرواز به جا می‌گذارد.

نمایی از فیلم حمید تمجیدی "پرنده مردنی ست"
نمایی از فیلم حمید تمجیدی “پرنده مردنی ست”
نمایی از فیلم حمید تمجیدی "پرنده مردنی ست"
نمایی از فیلم حمید تمجیدی “پرنده مردنی ست”

به نظر نگارنده، این فیلم، شخصی‌ترین اثر حمید تمجیدی است که تاکنون دیده‌ایم. آیا خود او نیست که از خلال پیام داستان با ما به درد دل می‌نشیند؟ آیا اشاره‌ای نیست به زندگی حرفه‌ای خودش؟ تیتراژ فیلم، آنجا که برای لحظاتی نام پرنده با نام تمجیدی جایگزین می‌شود، فرضیه‌ای که بدان اشاره شد را تقویت می‌کند.

فیلم “پرنده مردنی ست”، در تاریخ نگارش این یادداشت (21 آذر 1400)، در جشنواره‌ بین‌المللی فیلم ساسکاچوان به‌طور آنلان در حال اکران است و اکران فیلم تا تاریخ یازدهم دسامبر ادامه خواهد داشت. این فیلم، تاکنون، موفقیت‌های متعددی را در جشنواره‌های معتبر جهانی فیلم به دست آورده که برخی از آنها به شرح زیر است:

-برنده جایزه بهترین درام از جشنواره بین‌المللی فیلم آلاسکا (2017)

-برنده جایزه ویژه هیأت داوران برای بهترین فیلم بلند از جشنواره فیلم آندرومدا (2021)

-برنده جایزه بهترین فیلم سال از جوایز فیلم آفرودین (2021)

-برنده جایزه بهترین فیلم بلند از جشنواره بین‌المللی فیلم شاندلر 2016 و نیز از فستیوال بین‌المللی کراون-وود 2019

و بسیاری جوایز دیگر که فهرست بلندبالای آن را در می‌توان در صفحه اختصاصی فیلم در تارنمای سینمایی آی-ام-دی-بی دنبال کرد.

حمید تمجیدی
حمید تمجیدی
جایزه حمید تمجیدی برای فیلم پرنده مردنی ست
جایزه حمید تمجیدی برای فیلم پرنده مردنی ست

 

2 نظر برای “پرنده مردنی ست اثر حمید تمجیدی

  • علی
    علی
    پاسخ

    بسیار عالی

    • admin
      admin
      پاسخ

      ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *