این یادداشت معرفی کوتاهی است بر فیلم Une belle course (در ایران: رانندگی مادلین)

 

نویسنده: آیدین دادخواه

منبع: فیلم‌فمیلی

 

Une belle course / رانندگی مادلین/ Driving Madeleine

مایلم در ابتدا از عنوان اصلی فیلم شروع کنم: Une belle course

course در زبان فرانسه معانی متعددی دارد: رَوَندگی، طیّ مسیر، میدان اسب دوانی و …

belle به طور معمول به معنی زن زیبا و دوست‌داشتنی به کار می‌رود.

اگر به یک جمع‌بندی و نتیجه‌گیری در مورد عنوان فیلم برسیم می‌توانیم آن را به کل فیلم بسط دهیم. در لابه‌لای این نوشته به درهم تنیده بودن عنوان فیلم و موضوع داستان اشاره خواهم کرد.

فیلم با نمایش یک راننده تاکسی شروع می‌شود که از کارواش بیرون می‌آید. فیلمساز (کریستین کاریون) از همان ابتدا هوشمندی خود را نشان می‌دهد. هیچ نمای اضافی را شاهد نیستیم. چند نما از شیشۀ در حال شستشو، تابلوی تاکسی پاریس، سقف اتوموبیل، و -در آخر- چهرۀ راننده را می‌بینیم که مردی میانسال است با ریش نتراشیده و به نظر می‌آید ذهنی مشغول و چهره‌ای مضطرب دارد. سپس، کورس شروع می‌شود. نماهای متعدد از ساختمان‌ها، درختان، خیابان‌ها و مسیرِ پیشِ رو را می‌بینیم که در طول فیلم بارها شاهد این دست از نماها هستیم.

فیلمساز با پرده برداشتن از ویژگی‌های منفی کاراکتر شروع می‌کند؛ راننده‌ای که چندان حواس‌جمع نیست و جریمه‌های متعددی در رانندگی دارد و رفتارش با مسافرش برخوردی تند و سربالا است … . در ادامه، کاراکتر مادلین [ پیرزنی 92ساله ] وارد جهان روزمرۀ “شارل” (راننده تاکسی) شده و به این ترتیب “بِل کورس” یا “گشت و گذار زیبا” شروع می‌شود. طیِ طریقی صورت می‌گیرد در جهان بیرونی و میانِ خیابان‌ها و ساختمان‌هایی که با گذشتۀ مادلین ارتباط دارند و هم‌زمان با جهان ذهنی و درونی مادلین نیز همراه و همپا می‌شوند. ما، در طول فیلم، به طور متناوب به گذشتۀ مادلین بازمی‌گردیم و گوش می‌سپاریم به تعریف و توضیح پیرزن از اتفاقات و سرگذشت خویش.

رانندگی مادلین

فیلم در کل نود دقیقه است. پلان‌های اضافی و بی‌مورد در آن به چشم نمی‌خورد. تصاویر و دیالوگ‌ها کاملاً در خدمت پیشبرد داستان و سرگذشت‌نگاریِ مادلین هستند. مادلین، پیرِ دانا است که شارلِ جوان‌تر از خود را از خشم و حواس‌پرتی به ذهنیت مثبت و خوش‌برخورد بودن با اطرافیانش سوق می‌دهد. صحنه‌ای را به یاد آوریم که مادلین در یک رستوران چینی سراغ سرویس بهداشتی می‌رود. شارل، در انتظار او، تاکسی را متوقف می‌کند و موجب راهبندان می‌شود. اما شارلِ خشمگینِ آغازِ فیلم، حالا که به میانۀ گشت و گذار با مادلین رسیده، میانِ صدای بوق و داد و بیداد دیگر رانندگان، بدون هیچ واکنشی منتظر می‌ایستد تا مادلین بیاید و او را با خوش‌رویی سوار تاکسی‌اش می‌کند.

پیر دانا، خود، قهرمان داستانش است. اما سویۀ مثبت جهان‌نگریِ شارل پس از کورس با مادلین و رفاقتِ یک روزه با او از طریقِ تحول در رفتارهای روزمره‌اش کامل می‌شود. داستان فیلم ساده و سرراست است و علی‌رغم فلاشبک‌ها و رفت و برگشت‌های چند باره به گذشته و حال، مسیر آن خطی است. و موتور جلوبرندۀ این مسیر زیبا و اندوهناک، پیچ و خم‌های نرم زندگی و کورس یک روزۀ مادلین است.

فیلم، بدون اضافات، تنها نقاط عطف زندگی مادلین را به تصویر می‌کشد؛ از رابطۀ عاشقانۀ او با یک سرباز آمریکایی گرفته تا تولد پسرش و سپس اختلاف‌های خانوادگی او با همسرش و خشونت خانگی همسر علیه مادلین. بنابراین، اشاره‌ای نیز به مبارزه علیه خشونت خانگی می‌شود و به نقشی که مادلین در دهۀ پنجاه میلادی -زمانی که جوان بود- در این مبارزه ایفا کرد. « او » کنش‌مند است و فعالِ مایشاء. زنی است که برای مقابله با شوهر بدرفتارش او را شکنجه می‌دهد و در دادگاه روی نام خانوادگیِ خود تأکید می‌کند بجای نام خانوادگی شوهرش. و در ازای آن، زندان رفتن را به جان می‌خرد. و این تربیتی است که فرزندش را آموخته می‌سازد. پسر مادلین عکاس است. او، همانند مادر، مسیر زندگی‌اش را خودش تعیین می‌کند و در جنگ ویتنام، حین عکاسی، کشته می شود.

زندگی مادلین تلخی‌ها و اندوه فراوانی را همراه داشت. اما او تا نود و دو سالگی سرشار از زندگی بود؛ چنانکه، پیش از چشم فرو بستن از جهان، کوله‌بارش را با شارل و تماشاگران فیلم از طریقِ گشت وگذاری زیبا در مسیری یک روزه ( une belle course ) به اشتراک گذاشت.

www.filmtourist.ir

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *